p 2
سریع خودم رو از کوک جدا کردم
ایملیا: گمشو اونور
کوک: ببین ....من رو ببخش
ایملیا: من رو خورد کردی حالا میگی ببخشید؟
اههههه
کوک: چیشد.؟
ایملیا : دلم.....ایییی
کوک : اروم باش اووو درمانگاهی san☀️
( کوک ایملیا رو براید استایل بغل کرد و به طرف
درمانگاه رفت و نوبت گرفت و رفت داخل مطب
دکتر: بفرمایید...
کوک: سلام اقای دکتر
ایملیا: سلا...م
دکتر: خب چی شده
ایملیا: از صبح معدم درد میکنه
دکتر : خب بزارید معاینه کنم .....خب شما
مثل اینکه زیاد کار می کنین و سخت کار میکنید یعنی
خب این قرص رو بعد از ظهر بخورید و یکی
دیگه هم هست که برای صبح ساعت ۲ بخورید
ایملیا : ممنونم
................................
رسیدن به خونه
نامجون : ایملیااااا نونا .....کجا بودی
یونگی : امشب رو پیش خودم میخوابی
کوک: کسی متوجه زخم گونه من نشد ( بغض)
نامجون : نهههه
کوک: از همتون متنفرمممممم( داد)
ایملیا: گمشو اونور
کوک: ببین ....من رو ببخش
ایملیا: من رو خورد کردی حالا میگی ببخشید؟
اههههه
کوک: چیشد.؟
ایملیا : دلم.....ایییی
کوک : اروم باش اووو درمانگاهی san☀️
( کوک ایملیا رو براید استایل بغل کرد و به طرف
درمانگاه رفت و نوبت گرفت و رفت داخل مطب
دکتر: بفرمایید...
کوک: سلام اقای دکتر
ایملیا: سلا...م
دکتر: خب چی شده
ایملیا: از صبح معدم درد میکنه
دکتر : خب بزارید معاینه کنم .....خب شما
مثل اینکه زیاد کار می کنین و سخت کار میکنید یعنی
خب این قرص رو بعد از ظهر بخورید و یکی
دیگه هم هست که برای صبح ساعت ۲ بخورید
ایملیا : ممنونم
................................
رسیدن به خونه
نامجون : ایملیااااا نونا .....کجا بودی
یونگی : امشب رو پیش خودم میخوابی
کوک: کسی متوجه زخم گونه من نشد ( بغض)
نامجون : نهههه
کوک: از همتون متنفرمممممم( داد)
۳۴.۴k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.