می دانم تا پلک به هم بزنم، می آیی:
میدانم تا پلک بههم بزنم، میآیی:
با انار و آینه در دستهایت
یک دنیا آرامش در چشمهایت
و قناری کوچکی در حنجرهاَت
که جهان را به ترانههای عاشقانه میهمان میکند.
میدانم تا پلک بههم بزنم میآیی
و با نگاهت، دشتها را کوه
کوهها را، پرنده میکنی.
بهقول فروغ: من خواب دیدهاَم!
با انار و آینه در دستهایت
یک دنیا آرامش در چشمهایت
و قناری کوچکی در حنجرهاَت
که جهان را به ترانههای عاشقانه میهمان میکند.
میدانم تا پلک بههم بزنم میآیی
و با نگاهت، دشتها را کوه
کوهها را، پرنده میکنی.
بهقول فروغ: من خواب دیدهاَم!
۲.۷k
۰۷ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.