عمری نکرده ام ولی از درد روزگار

◽ ️ عمری نکرده ام ولی از درد روزگار
با صد هزار سالگیَم مو نمی زنم

بر شانه های خسته خود تکیه می کنم
اما به شانه احدی رو نمی زنم
دیدگاه ها (۱)

◽ ️ کجا رواست که از دستِ دوست هم بِکشد؟دلی که این همه از دست...

قصه فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاهدل به دست آوردن از کشور گشای...

گاه آدمیتنهاتر از آن است که سکوتش می‌گوید...

تو تنها می توانی آخرین درمان من باشیو بی شک دیگران بیهوده می...

کاش یکی می‌آمد و در بلندگوی صدا می زدهمدم دل تنها می شومبه د...

بچه ها ببخشید که این روز ها زیاد بهتون دستور می دم و تهمت ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط