chand Party
chand Party:
Part¹:
یونا: چند وقتی هست که دارم به خاطر کنکور جر میخورم همش هرجا میرم باید یه کتابی دست من باشه و خیلی استرس دارم که نتونم تو کنکور قبول بشم و به خاطر همین استرس کم مونده خودم رو بکشم
جیهوپ: یونا چند وقته که اصلا به سلامتیش اهمیت نمیده و فقط هم درگیر این کنکوره خواب خوراک کافی نداره و خوب غذا نمیخوره و همین باعث شد که بیشتر کم خون بشه نگرانشم
یونا: داشتم میخوندم که جین هیونگ صدام کرد
جین: یوناااا بیا پایین وقت ناهاره(با داد که یونا بشنوه)
یونا: الان میام(داد)
یونا: همینجور که سرم پایین بود داشتم کتابم رو میخوندم از پله ها پایین میومدم که یهو باز اون سرگیجه ی لعنی اومد سراغم و باعث شد تعادلم رو از ذست بدم و از پله ی سوم تا پله ی اخر بیوفتم رو زمین و بعدش دیگه هیچی نفهمیدم
یونگی: نیخواستم از اتاقم بیام بیرون که برم پایین تا شام بخورم که صدای بدی شنیدم سریع رفتم بیرون که با یونا که رو پله ها افتاده بود و بیهوش بود روبرو شدم نگران رفتم سمتش بیهوش شده بود
Part¹:
یونا: چند وقتی هست که دارم به خاطر کنکور جر میخورم همش هرجا میرم باید یه کتابی دست من باشه و خیلی استرس دارم که نتونم تو کنکور قبول بشم و به خاطر همین استرس کم مونده خودم رو بکشم
جیهوپ: یونا چند وقته که اصلا به سلامتیش اهمیت نمیده و فقط هم درگیر این کنکوره خواب خوراک کافی نداره و خوب غذا نمیخوره و همین باعث شد که بیشتر کم خون بشه نگرانشم
یونا: داشتم میخوندم که جین هیونگ صدام کرد
جین: یوناااا بیا پایین وقت ناهاره(با داد که یونا بشنوه)
یونا: الان میام(داد)
یونا: همینجور که سرم پایین بود داشتم کتابم رو میخوندم از پله ها پایین میومدم که یهو باز اون سرگیجه ی لعنی اومد سراغم و باعث شد تعادلم رو از ذست بدم و از پله ی سوم تا پله ی اخر بیوفتم رو زمین و بعدش دیگه هیچی نفهمیدم
یونگی: نیخواستم از اتاقم بیام بیرون که برم پایین تا شام بخورم که صدای بدی شنیدم سریع رفتم بیرون که با یونا که رو پله ها افتاده بود و بیهوش بود روبرو شدم نگران رفتم سمتش بیهوش شده بود
- ۴.۱k
- ۰۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط