tack Party
tack Party:
یونا: بیرون بارون میزد و یونگی خواب بود و من هم کنارش دراز کشیده بودم هرکاری میکردم خوابم نمیبرد پس اروم با موهاش و صورتش بازی میکردم که.....
یونگی: اممم چیکار میکنی(با چشم بسته)
یونا: خوابم نمیبره نامردی تو خواب باشی و من نتونم بخوابم
یونگی: اومممم پس بیا اینجا(اروم تو رو کشید تو بغلش)
یونگی: چون تو خوابت نمیاد باید من هم بیدار کنی پیشی
یونا: اره دیگه اینجوری نامردیه
یونگی: پیشی کوچولوی خودمی (و اروم موهات رو نوازش کردم و پیش همدیگه خوابیدین)
یونا: بیرون بارون میزد و یونگی خواب بود و من هم کنارش دراز کشیده بودم هرکاری میکردم خوابم نمیبرد پس اروم با موهاش و صورتش بازی میکردم که.....
یونگی: اممم چیکار میکنی(با چشم بسته)
یونا: خوابم نمیبره نامردی تو خواب باشی و من نتونم بخوابم
یونگی: اومممم پس بیا اینجا(اروم تو رو کشید تو بغلش)
یونگی: چون تو خوابت نمیاد باید من هم بیدار کنی پیشی
یونا: اره دیگه اینجوری نامردیه
یونگی: پیشی کوچولوی خودمی (و اروم موهات رو نوازش کردم و پیش همدیگه خوابیدین)
- ۲.۹k
- ۱۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط