مژده دادند سراغ دل ما می آیی

مژده دادند : سراغ دل ما می آیی
باور عشقی و بی چون و چرا می آیی

مثل صبحی که به تاریکی شب می تازد
می بری زنگ غم از خاطره تا می آیی

می شود گرمی آغوش تو آرامش من
شب که با خرمن گیسوی رها می آیی

زیر گوش دل من قاصدکی می گوید
که تو در راهی و سرشار صفا می آیی

بیگمان باور شیرین دل فرهادی
من قسم می خورم آخر به خدا می آیی

کوله بار تو پدر از خاطرهای آبی
چه زلالی تو که لبریز دعا می آیی

تا دمی گرم دمی درنفس مرده ی من
دست پر از سر بازار شفا می آیی.
دیدگاه ها (۰)

💙بسم الله الرحمن الرحیم💙هر که صبحش با سلامی برحسین(ع) آغاز ش...

#سیاست_های_همسرانه دعوا، دلخوری، زخم زبان به همسرتان را در ج...

اینجا اگه بخوایم شعر "بهرام که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چ...

دامن از چنگ غم یار رها خواهم کردگره از کار دل خون شده وا خوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط