دامن از چنگ غم یار رها خواهم کرد

دامن از چنگ غم یار رها خواهم کرد
گره از کار دل خون شده وا خواهم کرد

در دلی نیست نشانی ز وفا من هم نیز
گر کند عمر وفا، ترک وفا خواهم کرد

 پای یک گل ننشینم که چنین خوار شوم
بعد از این رقص کنان کار صبا خواهم کرد 

حیف، عادت به وفا کرده دل خون شده ام
ورنه می گفتم از این بیش چها خواهم کرد

 نه خطا شد به خدا؛ تا تن و جانم باشد
صبر بر جور و تحمل به جفا خواهم کرد

 قیمت هر گهر اشک یکی بوسه توست
تا نگویی که تو را مفت رها خواهم کرد

گر دهد چرخ به من نوبتی ای باده کشان
به خدا میکده ای وقف شما خواهم کرد

توبه کردم که دگر توبه بی جا نکنم
تا بود عمر به این عهد وفا خواهم کرد

ای محمد از شکن طره من شکوه مکن
صبر کن درد تو یک روز دوا خواهم کرد
دیدگاه ها (۰)

اینجا اگه بخوایم شعر "بهرام که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چ...

مژده دادند : سراغ دل ما می آییباور عشقی و بی چون و چرا می آی...

بعضیام فکر کردن چون دستور داده شده گران نشو، نمیشه و...نمیشه...

اونی که پول بیشتر داره میتونه بیشتر بده و دستچین کنه و اونی ...

ای ساربان! آهسته رو کآرام جانم می‌رودوآن دل که با خود داشتم،...

هیچ

بسم الله الرحمن الرحیمپاسخ قسمت دوم : پس حضرت فاطمه علیهاال...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط