پیری دیدم به خانۀخماری

پیـری دیـدم بـه خانـۀخَمّــاری
گفتم : نڪنی زرفتگـان اخبـاری؟

گفتا: مـی خور ڪه همچو مـابسیاری
رفتـنـد وخـبر بــازنیـامــد بـــاری
دیدگاه ها (۱)

از ڪسی ڪه ڪتابخانه دارد و ڪتاب های زیادی می خواند نترساز ڪسی...

وقتے مے میرید,نمے فهمید ڪہ مُردہ اید فقط تحملش براے دیگران س...

آنقدر پشت نقاب ماندیم ڪه گم شدیمحالا هیچ ڪس آشنا نیستغریبه ه...

گیرم ڪه هزار مصحف، از بر دارے! خود را چه ڪنی؟ ڪه نفس ڪافر دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط