ادامه.........

داستان از زبان جیمینعلی
آها بلاخره فهمیدم کجا کار می‌کنی پارک ا. ت تو یه شیرینی فروشی اره تو مال منی من مال توهم همه برای همیم(😂) کنم رو پوشیدم رفتم جلو خونشون
داستان از زبان ا.ت علی
یونجی آروم شد داشتم میرفتم که دیدم در رو میزنن
رفتم دوربین رو نگاه کردم دیدم جیمینه
& برو من درو باز نمیکنه
@ باز نکنی در رو میشکنم
&جرئتشو نداری
@میخوای ببینی؟
&اره بشگون ببینم
۱,۲,۳

بوووم
شکست
&جییییییییییییییمیییین
@جون دلم
&دلمو شکوووووندبیییییییییی
@پس بیا خونمون(همینقدر رک😂👌👍)
&وا چه ربطی داره
...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خوابم میااااااااااااد من رفتم لالا 😴😴🫩🫩🤠🫩🫩🫩😴😴😴😪😪😪😪
دیدگاه ها (۱۱)

فلیمین

ادامهههههههههههههه

ناشناسم

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

رمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط