رهروان وی جانان سر خوشند

رهروان كوی جانان سر خوشند
عاشقان در وصل و هجران
سر خوشند

جان عاشق، سر به فرمان می‌رود
سر به فرمان سوی جانان می‌رود

راه كویِ می‌فروشان بسته نيست
در به روی باده‌نوشان بسته نيست

باده‌ی ما ساغر ما عشق ماست
مستی ما در سرِ ما عشق ماست

دل ز جام عشق او شد مِی‌پرست
مستِ مست از عشق او شد مستِ مست

ما به سوی روشنایی می‌رويم
سوی آن عشق خدايی می‌رويم

دوستان! ما آشنای اين رهيم
می‌رويم از اين جدايی وا رهيم

نور عشق پاك او در جان ما
مرهم اين جان سرگردان ما


#فریدون_مشیری♥️
دیدگاه ها (۰)

حسرت نبرم به خوابِ آن مرداب کآرام درونِ دشتِ شب خفته‌ست.دریا...

عشق٫٫، شما را چون خوشه‌های گندم دسته می‌کند. آنگاه شما را به...

هزار قصه نوشتیم بر صحیفه‌ی دلهنوز عشق تو عنوان سرمقاله‌ی ماس...

ما چون دو دریچه روبروی همآگاه ز هر بگو مگوی همهر روز سلام و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط