angel and demon
کورایامی به قولش عمل کرد ..
تمام قصر اژدها رو به آتش کشید ..
قصر اژدها و سرزمین گولد ¹* با اون عظمت تبدیل به یک قبرستان شدن !
کورایامی بعد از اینکه از زندان فرار کرد تمام موجوداتی که داخل زندان بودن رو با شرط عهد کردن باهاش ازاد کرد و بعد از اون همه با هم به کمک قدرت هاشون تمام سرزمین رو نابود کردن و حالا تنها چیزی که از اون سرزمین زیبا و چشم گیر مونده بود خاکستر بود ، طوری که انگار نه انگار اونجا یکی از قوی ترین حکومت ها رو داشت ، قوی ترین مبارز ها رو داشت و غنی ترین سرزمین اون منطقه بود ! انگاری که سرزمین گولد و قصر اژدها از اول چند تکه چوب و ذغال بودن ؛ اماده اتش گرفتن !
سرزمین گولد و اون گل قرمز و مشکی که اسمش رد بلک بود تنها چیزایی بود که مایکل از رژنوا به یادگار داشت و هر دوشون هم در اتش سوزی سوختن .
وقتی خبر اتش سوزی و از بین رفتن یادگار های رژنوا به گوش مایکل رسید ، قاطی کرد و همه چیز رو به هم ریخت ، بعدش به خدمتگذارانش دستور داد که کورایامی و افرادش رو دستگیر کنن .
و همین کار رو هم کردن ! کاری نیست که از پس گروه جستجوی سرزمین dark area بر نیاد !
حالا کورایامی و افرادش با دست هایی بسته شده با دستبند های جادویی ، روبه روی مایکل قرار داشتن .
+ چرا ؟ فقط بهم بگو چرااااا
مایکل سوال اولش رو با تن صدای کمی گفت و سوال دومش رو داد زد .
کورایامی با چهرهای اروم و خونسرد و لحنی ارام تر از رفتارش جوابش رو داد :
- چرا چی ؟
مایکل دیگه فقط با داد حرف میزد .
+ چرا اون قصر و سرزمین کوفتی رو به اتش کشیدی ؟؟؟ چرا تنها یادگاری های عشقمو نابود کردی ؟؟؟؟
_ عشقت دان بود ؟ 🤢
صورتش رو با انزجار در هم کشید .
_ کاری ندارم که دان مذکره و با عقل جور در نمیاد ولی واقعا چی تو اون بی ریخت دیدی عاشقش شدی 🤢
+ چی زر میزنی احمق ؟؟؟ دان مردههه
وقتی دختراش ۲ ساله بودن . اون قصر و سرزمین تنها چیزایی بودن که از دخترش رژنوا برام به جا مونده بود و تو نابودش کردی !! بگو چراااا؟
_ ایشششش تو چرا انقدر عربده میزنی ؟؟ حنجره ات جر نخورد ؟؟ باشه میگم ، این یجور انتقام بود . اون من و بقیه رو سال ها نگه داشت توی زندان و ما حقمون بود اون و میراثش رو نابود کنیم .
+ولی ما بعد از مرگش وقتی فهمیدیم همه رو ازاد کردیم شما کجا بودید ؟
_ ما توی زندان مخفی بودیم .
حتی من یه نفر که رد شده بود باهاش حرف زدم و بهش گفتم نجاتمون بده ولی نداد .
+ اون .. تو بودی ؟ من با ارواح حرف نمیزدم ؟؟
_ کدوم ادم عاقلی با ارواح حرف میزنه ؟
+ کسی که قدرت دیدن و حرف زدن با ارواح و اجنه رو داره .
_ منطقیه .. خب حالا که مشکلمون حل شد .. میخوام به تیم عجیب غریبت که معلوم نیست ما رو چطور پیدا کردن بگی که واسم یکی رو پیدا کنن .
+ که چی ؟ که بکشیش ؟؟ چرا باید اینکارو بکنم ؟
_ چون من یه طلسم زدن سر اون سرزمین که دیگه نشه اباد بشه ولی اگه برام اونو پیدا کنی طلسم رو بر میدارم و خودم همه چیز رو مثل قبلش سالم تحویل میدم .
در مورد اونی که گفتم پیدا کنی برام .. نه نمیخوام اون رو بکشم .
+ قبوله واست پیداش میکنم . اسمش چیه ؟
_ هلیوس .. اسم زمینیش جانگ هوسوکه .. شاید الان به اسم دیگه ای بشناسنش .
_ هلیوس ؟!!!!
پی نوشت:
انتقام هم چیز عجیبیه ها !!
میای از یکی انتقام بگیری دلت خنک شه بعدش میفهمی طرف مرده !
عجیب تر از اون اینه که ناراحت میشی از مرگش!
من چرا ناراحت شدم ؟ چون خودم انتقام نگرفتم ؟ یا چون اون عوضی چیزی بد تر از مرگ حقشه ؟؟؟
کورایامی : انتقام
________________________________
یونگی ، هوسوک ، مایکل ، کورایامی
کدوم بیشتر دلتون رو برده ؟؟؟
-Burahe 💜
-Jihoo8
تمام قصر اژدها رو به آتش کشید ..
قصر اژدها و سرزمین گولد ¹* با اون عظمت تبدیل به یک قبرستان شدن !
کورایامی بعد از اینکه از زندان فرار کرد تمام موجوداتی که داخل زندان بودن رو با شرط عهد کردن باهاش ازاد کرد و بعد از اون همه با هم به کمک قدرت هاشون تمام سرزمین رو نابود کردن و حالا تنها چیزی که از اون سرزمین زیبا و چشم گیر مونده بود خاکستر بود ، طوری که انگار نه انگار اونجا یکی از قوی ترین حکومت ها رو داشت ، قوی ترین مبارز ها رو داشت و غنی ترین سرزمین اون منطقه بود ! انگاری که سرزمین گولد و قصر اژدها از اول چند تکه چوب و ذغال بودن ؛ اماده اتش گرفتن !
سرزمین گولد و اون گل قرمز و مشکی که اسمش رد بلک بود تنها چیزایی بود که مایکل از رژنوا به یادگار داشت و هر دوشون هم در اتش سوزی سوختن .
وقتی خبر اتش سوزی و از بین رفتن یادگار های رژنوا به گوش مایکل رسید ، قاطی کرد و همه چیز رو به هم ریخت ، بعدش به خدمتگذارانش دستور داد که کورایامی و افرادش رو دستگیر کنن .
و همین کار رو هم کردن ! کاری نیست که از پس گروه جستجوی سرزمین dark area بر نیاد !
حالا کورایامی و افرادش با دست هایی بسته شده با دستبند های جادویی ، روبه روی مایکل قرار داشتن .
+ چرا ؟ فقط بهم بگو چرااااا
مایکل سوال اولش رو با تن صدای کمی گفت و سوال دومش رو داد زد .
کورایامی با چهرهای اروم و خونسرد و لحنی ارام تر از رفتارش جوابش رو داد :
- چرا چی ؟
مایکل دیگه فقط با داد حرف میزد .
+ چرا اون قصر و سرزمین کوفتی رو به اتش کشیدی ؟؟؟ چرا تنها یادگاری های عشقمو نابود کردی ؟؟؟؟
_ عشقت دان بود ؟ 🤢
صورتش رو با انزجار در هم کشید .
_ کاری ندارم که دان مذکره و با عقل جور در نمیاد ولی واقعا چی تو اون بی ریخت دیدی عاشقش شدی 🤢
+ چی زر میزنی احمق ؟؟؟ دان مردههه
وقتی دختراش ۲ ساله بودن . اون قصر و سرزمین تنها چیزایی بودن که از دخترش رژنوا برام به جا مونده بود و تو نابودش کردی !! بگو چراااا؟
_ ایشششش تو چرا انقدر عربده میزنی ؟؟ حنجره ات جر نخورد ؟؟ باشه میگم ، این یجور انتقام بود . اون من و بقیه رو سال ها نگه داشت توی زندان و ما حقمون بود اون و میراثش رو نابود کنیم .
+ولی ما بعد از مرگش وقتی فهمیدیم همه رو ازاد کردیم شما کجا بودید ؟
_ ما توی زندان مخفی بودیم .
حتی من یه نفر که رد شده بود باهاش حرف زدم و بهش گفتم نجاتمون بده ولی نداد .
+ اون .. تو بودی ؟ من با ارواح حرف نمیزدم ؟؟
_ کدوم ادم عاقلی با ارواح حرف میزنه ؟
+ کسی که قدرت دیدن و حرف زدن با ارواح و اجنه رو داره .
_ منطقیه .. خب حالا که مشکلمون حل شد .. میخوام به تیم عجیب غریبت که معلوم نیست ما رو چطور پیدا کردن بگی که واسم یکی رو پیدا کنن .
+ که چی ؟ که بکشیش ؟؟ چرا باید اینکارو بکنم ؟
_ چون من یه طلسم زدن سر اون سرزمین که دیگه نشه اباد بشه ولی اگه برام اونو پیدا کنی طلسم رو بر میدارم و خودم همه چیز رو مثل قبلش سالم تحویل میدم .
در مورد اونی که گفتم پیدا کنی برام .. نه نمیخوام اون رو بکشم .
+ قبوله واست پیداش میکنم . اسمش چیه ؟
_ هلیوس .. اسم زمینیش جانگ هوسوکه .. شاید الان به اسم دیگه ای بشناسنش .
_ هلیوس ؟!!!!
پی نوشت:
انتقام هم چیز عجیبیه ها !!
میای از یکی انتقام بگیری دلت خنک شه بعدش میفهمی طرف مرده !
عجیب تر از اون اینه که ناراحت میشی از مرگش!
من چرا ناراحت شدم ؟ چون خودم انتقام نگرفتم ؟ یا چون اون عوضی چیزی بد تر از مرگ حقشه ؟؟؟
کورایامی : انتقام
________________________________
یونگی ، هوسوک ، مایکل ، کورایامی
کدوم بیشتر دلتون رو برده ؟؟؟
-Burahe 💜
-Jihoo8
۴.۰k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.