چشمی به تخت و بخت ندارم

چشمی به تخت و بخت ندارم 

مرا بس است 

یک صندلی برای نشستن، 

کنار تو !



#حسین_منزوی
دیدگاه ها (۱۴)

شانه کمتر زن که ترسم بشکند آن تار زلفتار زلف توست اما رشته ی...

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزار...

عقـل درس حـذر از عشـق بـه دل هـا مـی دادزیــر لب گـفت دلـم :...

ای عشق، پناهگاه پنداشتمتای چاه ِ نهفته راه پنداشتمتای چشم ِ ...

🌱🍒از روز دستبرد به باغ و بهار تودارم غنیمت از تو گلی یادگارت...

🌱🍒شدم شاد تا خنده كردی به رویم تو بخت منی ؟ ماهتابی ؟ چه هست...

🌱🍒اگر هنوز من آواز آخرین توامبخوان مرا و مخوان جز مرا که می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط