پناه می برم

پناه می برم
از بغض در گلو مانده
به دشت دامن گلدار مادرم گاهی ...
دیدگاه ها (۳)

شالت تمام شد بافتم ...نمی دانم چند گره دارد اما هر بار که با...

آن که یک عمر به شوق تو در این کوچه نشستحال وقتی به لب پنجره ...

دلم حیاط خانه مادربزرگ را میخواهد...یک بعدازظهر تابستان باشد...

هر وقت سیلی خوردی بگو (یا زهرا)هر وقت دستت رو بستند بگو (یاع...

سالهاست در گلو مانده اند .......کم کم دارد به بغض هایم ........

تو دنیایی که بی اعتقادی شده کلاس! من هنوز وقتی گیرم؛ به مادر...

میدانم که گاهی فریاد غم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط