همین جا ،
همین جا ،
نزدیک آواز کولیان این شهر
نُت های باران خورده ای ، نشسته بر حباب ِ کوچ و آوارگی
روز را شب می کنند ...
و همآنجا ،
دورتر از اوراد پنهان و پچ پچ ِ واژگان برهنه
صحبت باد و گیسوی نم خورده ،
تار می شود ...
حالا شاید ، کبریتی خیس حتی ، معجزه ای باشد ...
.
نزدیک آواز کولیان این شهر
نُت های باران خورده ای ، نشسته بر حباب ِ کوچ و آوارگی
روز را شب می کنند ...
و همآنجا ،
دورتر از اوراد پنهان و پچ پچ ِ واژگان برهنه
صحبت باد و گیسوی نم خورده ،
تار می شود ...
حالا شاید ، کبریتی خیس حتی ، معجزه ای باشد ...
.
۴۸۲
۰۱ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.