سین هفتم سیب سرخی ست

سین هفتم سیب سرخی ست
حسرتا که مرا
نصیب از این سفره یِ سنت
سروری نیست.

شرابی مرد افکن در جام هواست،
شگفتا که مرا بدین مستی
شوری نیست.

سبوی سبزه پوش در قاب پنجره
آه
چنان دورم
که گویی جز نقش بی جانی نیست
و کلامی مهربان
در نخستین دیدار بامدادی
فغان که در پسِ پاسخ و لبخند
دل خندانی نیست.

بهاری دیگر آمذه است
آری
اما بر آن زمستانها که گذشت
نامی نیست
نامی نیست.
دیدگاه ها (۲)

میمون_شکلاتیویـــژه نوروز ٩٥بدون فــــــرشکلات شیری 100 گرمپ...

چیز کیک هلومواد لازم:بیسکویت پتی بور یا ساقه طلایی پودر شده ...

زندگی رابه فصول سال تشبیه میکنم....هیچ فصلی همیشگی نیست...در...

گاهی وقتا فراموﺵ کن کجاییبه کجا رسیدی و به کجا نرسیدی!گاهی و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط