سین هفتم سیب سرخی ست
سین هفتم سیب سرخی ست
حسرتا که مرا
نصیب از این سفره یِ سنت
سروری نیست.
شرابی مرد افکن در جام هواست،
شگفتا که مرا بدین مستی
شوری نیست.
سبوی سبزه پوش در قاب پنجره
آه
چنان دورم
که گویی جز نقش بی جانی نیست
و کلامی مهربان
در نخستین دیدار بامدادی
فغان که در پسِ پاسخ و لبخند
دل خندانی نیست.
بهاری دیگر آمذه است
آری
اما بر آن زمستانها که گذشت
نامی نیست
نامی نیست.
حسرتا که مرا
نصیب از این سفره یِ سنت
سروری نیست.
شرابی مرد افکن در جام هواست،
شگفتا که مرا بدین مستی
شوری نیست.
سبوی سبزه پوش در قاب پنجره
آه
چنان دورم
که گویی جز نقش بی جانی نیست
و کلامی مهربان
در نخستین دیدار بامدادی
فغان که در پسِ پاسخ و لبخند
دل خندانی نیست.
بهاری دیگر آمذه است
آری
اما بر آن زمستانها که گذشت
نامی نیست
نامی نیست.
۹۵۳
۲۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.