چندپارتی

#چندپارتی
نقاش خوش‌قلم...~
پارت چهارم

+ چی داری میگی؟
_من...عاشقت...شدمممم*بلند*حاظرم بخاطرت شهرو به هم بریزم...من میپرستمت دختر...

ربکا وست اتاق ایستاد...

+ این امکان نداره...
_داره...داره...امکان داره من میپرستمت...دست رد به سینم نزن
+ راستش از موقی که دیدمت عاشقت شدم*خجالت*

نامجون از تعجب بی هوا ربکا رو بغل کرد...

_یعنی همون حسی که من به تو دارم تو به من داری؟
+ اره...
_خدای من...
_ربکا اجازه دارم؟
+ واسه چی؟
_ببوسمت...

ربکا لبخندی زد و دست هاشو دور گردن نامجون حلقه کرد و لباشو روی لبای نامجون گذاشت...نامجون آروم آروم قدرت بوسه رو به دست گرفت و لب های ربکا رو مکید.....



پایان.....
دیدگاه ها (۱)

دوتا دستای کی رو دنده هاتن؟..)

ببخشید بچه ها واسه فعالیت نکردنم اصلا حالم خوب نیست و این شر...

#چندپارتینقاش خوش قلم...~پارت سوماستاد:یه لحظه صبر کن...از ا...

بچه ها سلامممم شبتون بخیر من بعد از مدتی اومدم...اول یه توضی...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_281حالا اینه رفتار پدر...

Part:23_____________________________آجوما: جونگکوکه لونا:واق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط