در گذرگاه زمان

در گذرگاه زمان
خیمه شب بازی دهر
با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد
عشق ها می میرند
رنگ ها رنگ دگر می گیرند
و فقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده به جا می مانند



"مهدی اخوان ثالث"
دیدگاه ها (۲)

نگو که نمی دانی مدتهاست مرده ام !!همینکه دلم بند " تو " است ...

زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شداز سر پیمان برفت با سر پیمانه...

r

r

🍁 آذر 🌨❄️🌨باید بانویی باشد با گیسوان طلایی👧که هر روز و هر شب...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط