عشق جاودان

عشق جاودان
پارت ۱۳۳

چویا سرش را تکان داد و وارد اتاق شد. دکتر به او چند تکنیک آرام‌سازی ذهن و تمرین‌های حضور آگاهانه و یادداشت احساسات آموزش داد، همراه با تمرین‌هایی برای شناسایی و کنترل شخصیت دوم (شویا).
چند دقیقه بعد، چویا از اتاق بیرون آمد و یاسو او را با لبخند نگاه کرد. دکتر با آرامش با یاسو شروع به صحبت کرد
دکتر:یاسو، اختلال چویا جدیه، اما قابل درمانه. مهمه که خونه محیط امن و بدون فشار باشه و شما هم در کنار او باشین. شخصیت دوم، شویا، واکنشی به فشارهاست، نه دشمنی.
یاسو: متوجه شدم. هر کاری که لازم باشه انجام می‌دم تا بچه‌م سالم باشه.
دکتر: با همکاری شما و تمرینات روزانه، می‌تونیم قدم به قدم کنترل بیشتری روی شویا داشته باشیم و زندگی چویا رو بهتر کنیم.
چویا کمی آرام گرفت و دست مادرش را محکم گرفت، حس کرد که شاید برای اولین بار در یک سال اخیر، کسی واقعاً او را درک می‌کند.
به خانه رفتند . تاکومی پدر چویا، از سرکار برگشته بود .
تاکومی: درمان چطور پیش رفت؟
یاسو: خوب بود، چویا حالش بهتره
تاکومی: خوبه ، پس بهتره بره سراغ درس و مشق هاش. از هاتاکو شنیدم نمره اش خیلی بد شده
یاسو:اوفف باشه، چویا بیا باهم بریم ، توی درسا بهت کمک میکنم
چویا: باشه
تاکومی اومد نزدیک چویا. اون رو بغل کرد و چویا هم متقابل پدرش رو بغل کرد
تاکومی:چویا می‌دونی که من خیلی دوست دارم . اگر هم بهت سخت میگیرم بخاطر خودته تا دوباره این درد هایی که هاتاکو و تایکی و بهت متحمل میشن رو دیگه احساس نکنی
چویا: می‌دونم ، منم دوست دارم بابا
تاکومی: خوبه ، تو از پسش بر میای
چویا: اوهوم
دیدگاه ها (۰)

عشق جاودانپارت ۱۳۴*چند روز بعد*روزها گذشتن و چویا تمام تلاشش...

عشق جاودانپارت ۱۳۵در لحظه‌ای کوتاه، اتفاقی که ذهن چویا نمی‌خ...

عشق جاودانپارت ۱۳۲*فلش‌بک کودکی چویا* ویو نویسنده هاتاکو: با...

عشق جاودانپارت ۱۳۱نبض دازای به سختی حس می‌شد.چویا با دست‌های...

قهوه تلخ پارت ۳۴چویا: پس برگردیم هتل؟دازای: باشه چویا: دازای...

قهوه تلخ پارت ۶۱به یک اتاق دیگه رفتیم و همون مرد رو دوباره ه...

برو بخون

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط