part3
part3
عشقه زیبای من:
ساعت 9:45 دقیقه صبح
ویو ماریا
تازه از خواب بیدار شدم رفتم دسشویی و کارای لازمو انجام دادم( انتظار نداری بگم چیکار کرد😐😐)
رفتم اشپز خونه و یه پنکیک درس کردم یه شیر توت فرنگی از توی یخچال دراوردم و شروع کردم به خوردن
بعد گذشت 5 دقیقه خوردنم تمام شد یه نگا به ساعت کردم هنوز وقت داشتم و رفتم حمام
10 دقیقه بعد
از حمام اومدم و نگا به ساعت کردم باید زود تر اماده میشدم سشوار رو اوردم و موهامو خشک کردم و شروع کردم به میکاپ موقعی که تمام شد رفتم برای لباس ی لباس انتخاب کردم و پوشیدم( میزارم عکساشو )
ویو جونگ کوک
از خواب بیدار شدم رفتم دسشویی اومدم بیرون به خدمتکار ها گفتم برا صبحونه درست کنن
15 دقیقه بعد
صبحونه ام رو اوردن سریع خوردم و رفتم که اماده شم یه کت شلوار سفید برداشتم و پوشیدم ادکلن رو هم زدم کفش پوشیدم و راه افتادم
*
*
*
خب خب پارتای بعد هیجانی میشه پس منتظر باشید
عشقه زیبای من:
ساعت 9:45 دقیقه صبح
ویو ماریا
تازه از خواب بیدار شدم رفتم دسشویی و کارای لازمو انجام دادم( انتظار نداری بگم چیکار کرد😐😐)
رفتم اشپز خونه و یه پنکیک درس کردم یه شیر توت فرنگی از توی یخچال دراوردم و شروع کردم به خوردن
بعد گذشت 5 دقیقه خوردنم تمام شد یه نگا به ساعت کردم هنوز وقت داشتم و رفتم حمام
10 دقیقه بعد
از حمام اومدم و نگا به ساعت کردم باید زود تر اماده میشدم سشوار رو اوردم و موهامو خشک کردم و شروع کردم به میکاپ موقعی که تمام شد رفتم برای لباس ی لباس انتخاب کردم و پوشیدم( میزارم عکساشو )
ویو جونگ کوک
از خواب بیدار شدم رفتم دسشویی اومدم بیرون به خدمتکار ها گفتم برا صبحونه درست کنن
15 دقیقه بعد
صبحونه ام رو اوردن سریع خوردم و رفتم که اماده شم یه کت شلوار سفید برداشتم و پوشیدم ادکلن رو هم زدم کفش پوشیدم و راه افتادم
*
*
*
خب خب پارتای بعد هیجانی میشه پس منتظر باشید
۶.۹k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.