part4
part4
عشقه زیبای من :
ویو ماریا
تو شرکت منتظر کوک بودم بعد نیم ساعت رسید موقعی که رسید اومدم برم پیشش یه دختره نچسب به اسم نایون اومد جلومو گرف یه لباس خیلی باز پوشیده زدمش کنار و رفتم که با جونگ کوک صحبت کنم بعد 20 دقیقه صحبت ها مون تموم شد از دفترش اومدم ببرن موقعی که داشتم عکس برداری میکردم یه پیامک روی گوشیم اومد بابام بود میگف که ساعت 8 باید با جونگ کوک میرفتیم به یه جشنی و رفتم که به جونگ کوک بگم که زود تر برم خونه الان ساعت 4 بود بهش گفتم گفت که میتونی بری منم رفتم خونه و یه لباس انتخاب کردم رفتم سالن ناخن هامو درس کردم موهام هم رنگ کردم و رفتم خرید لباس یه لباس خیلی قشنگ دیدم و خریدمش یه کفشم دیدم اونم خریدم و رفتم خونه دیدم ساعت 7 بود سریع یه دوش گرفتم و رفتم میکاپ کردم لباسمو پوشیدم و با لامبورگینی قرمزم راه افتادم
عشقه زیبای من :
ویو ماریا
تو شرکت منتظر کوک بودم بعد نیم ساعت رسید موقعی که رسید اومدم برم پیشش یه دختره نچسب به اسم نایون اومد جلومو گرف یه لباس خیلی باز پوشیده زدمش کنار و رفتم که با جونگ کوک صحبت کنم بعد 20 دقیقه صحبت ها مون تموم شد از دفترش اومدم ببرن موقعی که داشتم عکس برداری میکردم یه پیامک روی گوشیم اومد بابام بود میگف که ساعت 8 باید با جونگ کوک میرفتیم به یه جشنی و رفتم که به جونگ کوک بگم که زود تر برم خونه الان ساعت 4 بود بهش گفتم گفت که میتونی بری منم رفتم خونه و یه لباس انتخاب کردم رفتم سالن ناخن هامو درس کردم موهام هم رنگ کردم و رفتم خرید لباس یه لباس خیلی قشنگ دیدم و خریدمش یه کفشم دیدم اونم خریدم و رفتم خونه دیدم ساعت 7 بود سریع یه دوش گرفتم و رفتم میکاپ کردم لباسمو پوشیدم و با لامبورگینی قرمزم راه افتادم
۷.۹k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.