برای اینکه آدمای شادی باشیم فقط کافیه زاویه دیدمون رو به

برای اینکه آدمای شادی باشیم، فقط کافیه زاویه دیدمون رو به دنیا تغییر بدیم. از کنار خیلی چیزا می‌شه بی‌تفارت گذشت یا فقط بُعد غم‌انگیزش رو دید و تا ابد منتظر اتفاق عجیبی موند که خوشحال‌مون کنه. اما شادی تو چیزای خیلی کوچیک و تو اتفاقای روزمره ماست. راه دوری لازم نیست بریم، خوشحالی همینجا کنار ماست.
____________________________________________
… زندگی سخت ساده است!
خطر کن!
وارد بازی شو!
چه چیزی از دست میدهی؟!
با دستهای تهی آمده ایم،
و با دستهای تهی خواهیم رفت.
نه، جیزی نیست که از دست بدهیم،
فرصتی بسیار کوتاه به ما داده اند،
تا سرزنده باشیم،
تا ترانه ای زیبا بخوانیم،
و فرصت به پایان خواهد رسید…
آری، این گونه است که هر لحظه غنیمتی است!
___________________________________________
از گورخر پرسیدم:
آیا تو سیاه هستی باخط های سفید یا که سفیدی باخط های سیاه؟؟
و گورخر از من پرسید:
آیا تو خوبی با عادت های بد یا که بدی با عادت های خوب؟
آیا آرامی بعضی وقت ها شلوغ یا شلوغی بعضی وقتا آرام؟
آیا شادی بعضی روزها غمگین یا غمگینی بعضی وقتا شاد؟
و همچنان پرسید و پرسید و پرسید.
دیگر هیچوقت از گورخری
درباره رنگ پوستش نخواهم پرسید…!
کتاب “پاک کن جادویی”/ شل سیلور استاین / مترجم : احمد پوری
___________________________________________
اگر بتوانم یک‌بار دیگر زندگی کنم
می‌کوشم بیشتر اشتباه کنم
نمی‌کوشم بی‌نقص باشم.
راحت‌تر خواهم بود
سرشارتر خواهم بود از آن‌چه حالا هستم
در واقع، چیزهای کوچک را جدی‌تر می‌گیرم
کمتر بهداشتی خواهم زیست
بیشتر ریسک‌ می‌کنم
بیشتر به سفر می‌روم
غروب‌های بیشتری را تماشا می‌کنم
از کوه‌های بیشتری صعود خواهم کرد
در رودخانه‌های بیشتری شنا خواهم کرد
جاهایی را خواهم دید که هرگز در آن‌ها نبوده‌ام
بیشتر بستنی خواهم خورد، کمتر لوبیا
مشکلات واقعی بیشتری خواهم داشت و دشواری‌های تخیلی کمتری
من از کسانی بودم
که در هر دقیقه‌ی عمرشان
زندگی محتاط و حاصلخیزی داشتند
بی‌شک لحظات خوشی بود اما
اگر می‌توانستم برگردم
می‌کوشیدم فقط لحظات خوش داشته باشم
اگر نمی‌دانی که زندگی را چه می‌سازد
این دم را از دست مده!
از کسانی بودم که هرگز به جایی نمی‌روند
بدون دماسنج
بدون بطری آب گرم
بدون چتر و چتر نجات
اگر بتوانم دوباره زندگی کنم- سبک سفر خواهم کرد
اگر بتوانم دوباره زندگی کنم – می‌کوشم پابرهنه کار کنم
از آغاز بهار تا پایان پاییز
بیشتر دوچرخه‌سواری می‌کنم
طلوع‌های بیشتری را خواهم دید و با بچه‌های بیشتری بازی خواهم کرد
اگر آنقدر عمر داشته باشم
– اما حالا هشتادو پنج ساله‌ام
و می‌دانم رو به موتم…!
دیدگاه ها (۷)

رسم زندگی

black flower(p,317)

black flower(p,290)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط