شب جمعه سادات ببخشید

شب جمعه سادات ببخشید

ز دشت پربلا و مکانش که بگذریم
از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم

یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای
از انحنای قد کمانش که بگذریم

از گم شدن میان بیابان کربلا
یا از به لب رسیدن جانش که بگذریم

تازه به زخم های کف پاش می رسیم
از زخم های گوش و دهانش که بگذریم

حتی زنان شام به حالش گریستند
از حال عمه ی نگرانش که بگذریم

خیلی نگاه حرمله آزار می دهد
از خاطرات تیر و کمانش که بگذریم

با روضه ی کشیده ی گوشش چه می کنند
از گوشواره های گرانش که بگذریم

دروازه کودکان بدی داشت لااقل
از ازدحام پیر و جوانش که بگذریم

در مجلس یزید زبانش گرفته بود
از حرف های سخت و بیانش که بگذریم

حالا به گریه کردن غساله می رسیم
از دستهای زجر و توانش که بگذریم...

( السلام علیک یا بنت الحسین علیه السلام
دیدگاه ها (۳)

از عرش و فرش،کرببلایِ تو سرتر استامشب حرم دوباره پریشانِ ”ما...

من عاشقم همیشه عاشق می مونم (شور)http://dl.harvaleh.ir/vijeh...

دنیای من ...آقای من ....اللهم اجعل محیای محیای من… http://w...

تو هیئت اون شبای اشک و گریهمـــن بودم و تــــــو بودی و خـــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط