ویو جنا

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?
𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱
𝗣𝗮𝗿𝘁:۳۰
[ویو جنا]
من چجوری ازش قبول کنم!؟
نه اینکه نخوام،میخوام.
ولی اخه اون کسی نیست که بتونم انقدر خوب باشم باهاش.
جنا: نه ممنونم..
کوک: ازت نظر نخواستم..میدمش به تو.
عروسک و رو پام تو دستم گرفتم.
که نیشم باز شد.
عجب نرمیی..
ماشین نگه داشت.
جونگکوک: من میرم داخل...ولی تو تو ماشین بمون..خیس میشی..
سرم و تکون دادم که رفت.
وای چقدر که این خرس و دوست دارم.
یه ربعی گذشت که بیرون نگاه کردم.
خودمونیام.
به عنوان یه سر پرست مجرد زیادی جنتلمن نبود؟!
حتی از این دور نگاش میکنی
با قد بلند و یه دست تو جیب لباس راحتی و یه دسته دیگه سیگار میکشه.
حیف که نفرت بدی ازت دارم و گرنه خودم میومدمم...تا مختوو بزنم.
یه دفعه دیدم که الیا با کوله پشتی دویید بغل جونگکوک
در ماشین و باز کردم ولی بیرون نرفتم.
جونگکوک من و به الیا نشون داد
که الیا کیفش و داد جونگکوک و زیر بارون دویید امد سمتم..
وقتی نزدیکم شد خودش و انداخت تو ماشین که محکم تو بغلم گرفتمش.
چون بیرونب ود یکم لباسش و خودش یخ و سرد بودن.
جوری لپم و بوسید که دلم میخواست تو بغلم بچرونمش.
جونگکوک خودشو بهمون رسوند گفت:
_ یخ میزنید
و درو بست و سری ماشین و دور زدد سوار شد.
جنا: مهد کوک چطوره؟!
الیا:بد نیست..
کوک: بد نیست ؟
الیا: ترحیف میدم پیش تو باشم جنا..
لبخندی زدم.
جنا: منم دوست دارم‌پیش تو باشم میدونی این چند وقت که پیشم بودی چقدر وابستت شدم که رفتی تو خونه داشتم‌می پوسیدم.
الیا: دوباره بیام‌پیشت؟
جنا: بیا..
با خوشحالی این و گفتم که جونگکوک گفت:
_ نه
الیا: دایی تو که نیستییی...
کوک: نه بچه نمیشه اونم کار و زندگی داره.مگه نه؟
شونه ایی مظلوم بالا انداختم که جونگکوک چپ چپ نگام کرد.
الیا: جنا جون میبینی چه دایی بدی دارم؟نه زن میگیره؟نه...
وسط حرفش وایساد و بد ادامه داد.
الیا: داییی...پرا زن‌نمیگیری؟
جونگکوک نگاش و داد به ما سریع به جلوش نگاه کرد.
کوک: بچه زبون بازی کردیاا،یعنی چی زن بگیرم؟
الیا: داری پیر میییشی...
باورم نمیشه که یه زره بچه بهش زور میگفت.
کوک: اون وقت کیو بگیرم که خیلی دوست داشته باشه؟؟مطمعن باشم الیا خانم و ازیت نمیکنه!؟
الیا با خوشحالی گفت:
_ جنااااروووو
شاخام زد بیرون.
جنا: این خیلی بزرگت تر از منه..
الیا: دیدی پیر شدییی؟؟؟دیگه کسی نمیخوادتت.
الیا این و مظلوم گفت.
جونگکوک حرصش درامده بود بهم گفت:
_ مگه چند سالته؟
جنا: ۱۸..
کوک: همین الان میریم عقد میکنیم
دیدگاه ها (۱۵۹)

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱𝗣𝗮𝗿𝘁:۳۱کوک: همین الان میریم عقد میک...

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱𝗣𝗮𝗿𝘁:۳۲کوک: صندق عقب پتو دارم..میرم...

دوستان گل😂درسم تموم شد خیلی زودت از چییزی که فکرش و میکردمتا...

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱𝗣𝗮𝗿𝘁:۲۹[ویو جنا]کوک: اسباب بازی فر...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۷"ویو جنا".واقعا حسی بهش ن...

Embrace of the mafia

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط