بسیار سالها گذشت تا بفهمم

بسیار سالها گذشت تا بفهمم
آن که در خیابان می گرید
از آن که در گورستان می گرید
بسیار غمگین تر است
سالها گذشت
من از خیابان های بسیارُ
گورستان های بسیاری گذشتم
تا فهمیدم
آن که حتی در خلوت خانه خویش
نمی تواند بگرید
از همه اندوهناک تر است

#حسن_آذری
دیدگاه ها (۳)

مرگ من سفری نیستهجرتی ستاز سرزمینی که دوست نمی داشتمبه خاطر ...

چرا گرفته دلت..مثل آنکه تنهاییچقدر هم تنها..خیال می کنم دچار...

آنقدر در خیال ورویاپرسه زده امکه در واقعیت گم شده ام!

من همچون حباب روی آب بسته به تلنگری ...ضربه ای حتی با سر...

مکاشفه:دیدم مردی با عبا و کلاه کیپا(کلاه یهودیان) مرا ندا دا...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

رسم زندگی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط