Part

Part ⁷¹
آسیه: باشه
تست میده
سوسن: وایییی آسیه تبریک میگم
آسیه:چی؟یعنی من ، نه امکان نداره
ملیسا:وای داداشم بشنوه خیلی خوشحال میشه
آسیه:نه فعلاً بهش نگو یه دفعه وسط خیابون غش می‌کنه
ایبیکه:اره بنظرم نگو
ملیسا: باشه پس چطوره شب سورپرایزش کنیم
دخترا: موافقیم
شب
دوروک: آسیه آسیهههه عشقم کجایی؟
بچه‌ها: سورپرایزززز
دوروک:چی؟ برای چی ؟
آسیه: دوروک من .... من حامله ام
دوروک:چی؟واقعا
دوروک:غش می‌کنه
آسیه: دورووک دوروککک
عاکف:ای بابا اینم که همش غش می‌کنه قبلاً اینطوری نبود
سوسن:عمو عاکف از خوشحالی زیاده چون قبلاً اینقدر خوشحال نشده بود
عاکف: باشه دخترم من که چیزی نگفتم
اولجان می‌ره آب بیاره
آسیه:نه اولجان تروخدا فقط تو نرو
تولگا می‌ره
میریزن روش بهوش میاد
آسیه: دوروک ، دوروک عشقم
دوروک: آسیه تو واقعا حامله ای؟
آسیه:اره صبح فهمیدیم
دوروک آسیه رو محکم بغل می‌کنه
دوروک: ایولللللل، بابا دارم بابا میشم
عاکف:منم دارم بابا بزرگ میشم ، نباحت میگم من اگه بابا بزرگ بشم یکم پیر بنظر می رسم ؟
نباحت: نه عزیزم
عاکف: در هر صورت خوشتیپم
احمد: الله الله
عاکف: چیه آقا احمد حسودی میکنی؟
احمد: آخه تو چی داری که بخوام حسودی کنم؟
عاکف: خیلی چیزا
نباحت: اوفففف بسه دیگه از سنتون خجالت بکشید همش عین بچه ها با هم بحث میکنید
عاکف:نبوش جون به این بگو
احمد:اول تو شروع کردی
نباحت:بسه تقصیر دوتاتونه
دوروک:خب دوستان عزیز شما هم دیگه میخواید تشریف ببرید هان؟
اولجان: نه
ایبیکه: اولجان نظرتو نپرسید داره میگه میخواد تنها باشه با زنش
اولجان: داداش رسما داری بیرونمون میکنی خب راحت باش بگو برید گم شید
دوروک: استغفرالله داداش این چه حرفیه اصن تا صبح اینجا باشید
دیدگاه ها (۶)

(لباس آسیه)با یه کت کرم

معلم نقاشی به جَفَر گفت:برو پای تخته يه قطار بکشجَفَر هم رفت...

Part ⁷⁰ساعت ۲دوروک هرکار می‌کنه خوابش نمی‌برهآسیه هم همینطور...

Part⁹⁵آسیه: اما الان بهش یه فرصت دیگه دادم بهم گفته هرکاری م...

از حسودی جر بخوریم نه نخنده...#عمر #سوسن #کاردشلریم #یازگی #...

𝚙𝚊𝚛𝚝7ویو ات سرمو برگردوندم که با صورت درهم ریخته کوک مواجه ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط