بچز اسم یورا رو به ت./ ( اسم خودتون ) تغییر دادم .
بچز اسم یورا رو به ت./ ( اسم خودتون ) تغییر دادم .
+ این همه لباس سه روز میخوای اینجا بمونی
_ خو خالت شک میکنه باید خیلی لباس باشه
+ باشه برو سوار ماشین شو بیام
_ ها؟؟؟؟؟؟ منظورت چیه تو خونت اینجاس
+ نخیر من اینجارو فقط بخاطر حرص دادن به تو اجاره کردم
_ اجوشی خجالت بکش
+ برو بشین تو ماشین
رفتم تو ماشین و اونم بعد یه دیقه اومد راه افتادیم رسیدیم یاخدا خونرو قصر نیست کاخه کاخم نیست قصره
_ چیه پیاده شو دیه
+ اوکی
پیاده شدیم اومد دستمو گرفت و به خدمتکار اشاره کرد که بیاد
( & علامت خدمتکار)
& سلام قربان خوش اومدین
_ خاله کی میاد
& دو ساعت دیگه
_ اوکی تا اون موقع دوست دخترمو ببر تو اتاقش استراحت کنه
+ هی اجوشی ببینم من استرس دارم
_ این چند روزو اجوشی صدام کنی تنبیهت میکنم باید ددی صدام کنی
+ واتتتتتتتتتتتتت؟ دیگه چیییی
_ هیچی
خدمتکار بردم تو اتاقمو نشون داد اتاقم بزرگو خوشگل بود و چمدونمو باز کردم یه نیم تنه شیک سیاه و یه شرتک کوتاه لی پوشیدم و لوازم ارایشمو برداشتم که خد متکار اومد
خدمتکار= خانوم اومدم ارایشتون کنم
+ اوکی
اومد نشست اداشت ارایشم میکرد
خدمتکار= خانوم شما خیلی زیبایید بایدم دل اقای کیم رو برده باشید چون اون به هیچ دختری رو نمیداد
از حرفش خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین که تهیونگ اومد
_ پرنسسم حاضره ؟
با گفتن این حرفش یهو قند تو دلم اب شد از یه طرفیم میخواستم بش فش بگم اخه اجوشیو چه به این کارا ( دختره انتر از خداتم باشه 😑😒)
خدمتکار= بله قربان بعد خدمتکار رفت و موندیم منو ته
+ خوب بلدی از حرفای دختر کش بزنی
_ ما اینیم دیگه و اینکه خیلی خوشگل شدی برای همین باعث میشه کنترلمو از دست بدم
_ هی اجوشی جوری حرف میزنی انگار واقعا دوست دخترتم
+ زیر لب گفت شایدم شدی
_ چیزی گفتی + نه خب بیا بریم خاله پایین منتظره
_ اوکی دستشو گرفتم یه حس خاصی داشت رفتیم پایین یه خانوم نشسته بود با دیدن منو ته اومد سمتم و بقلم کرد
@ علامت خاله ته
@ وایییی تهیونگ عجب انتخابی خیلی دختره خوشگلی هست شبیه فرشته هاست
_ ممنون خانوم
+ خب خاله بریم بشینیم
@ اره عزیزم بریم
رفتیم نشستیم یهو یه دختر اومد نشست پیش ته و خودشو چسبوند بهش ایییی کل صورتش پر ارایش و غلیظ بود این دیگه کیع
# علامت دختر خاله ته
# اهههه سلام پسر خاله جونم خیلی وقته ندیدمت
از دید ته: از اون روزی که دختر خالم با گریه اومد و بهم گفت دوسم داره و میخواد همیشه باهام باشه ۵ ماه میگذره احساس میکنم بازم کاراشو شروع کرده
+ سلام دختر خاله خوبی # تو خوب باشی منم خوبم
بچز لایک و کامنت فراموش نشه 💙💜 و گزارشم ندین چون ادامه نمیدم
+ این همه لباس سه روز میخوای اینجا بمونی
_ خو خالت شک میکنه باید خیلی لباس باشه
+ باشه برو سوار ماشین شو بیام
_ ها؟؟؟؟؟؟ منظورت چیه تو خونت اینجاس
+ نخیر من اینجارو فقط بخاطر حرص دادن به تو اجاره کردم
_ اجوشی خجالت بکش
+ برو بشین تو ماشین
رفتم تو ماشین و اونم بعد یه دیقه اومد راه افتادیم رسیدیم یاخدا خونرو قصر نیست کاخه کاخم نیست قصره
_ چیه پیاده شو دیه
+ اوکی
پیاده شدیم اومد دستمو گرفت و به خدمتکار اشاره کرد که بیاد
( & علامت خدمتکار)
& سلام قربان خوش اومدین
_ خاله کی میاد
& دو ساعت دیگه
_ اوکی تا اون موقع دوست دخترمو ببر تو اتاقش استراحت کنه
+ هی اجوشی ببینم من استرس دارم
_ این چند روزو اجوشی صدام کنی تنبیهت میکنم باید ددی صدام کنی
+ واتتتتتتتتتتتتت؟ دیگه چیییی
_ هیچی
خدمتکار بردم تو اتاقمو نشون داد اتاقم بزرگو خوشگل بود و چمدونمو باز کردم یه نیم تنه شیک سیاه و یه شرتک کوتاه لی پوشیدم و لوازم ارایشمو برداشتم که خد متکار اومد
خدمتکار= خانوم اومدم ارایشتون کنم
+ اوکی
اومد نشست اداشت ارایشم میکرد
خدمتکار= خانوم شما خیلی زیبایید بایدم دل اقای کیم رو برده باشید چون اون به هیچ دختری رو نمیداد
از حرفش خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین که تهیونگ اومد
_ پرنسسم حاضره ؟
با گفتن این حرفش یهو قند تو دلم اب شد از یه طرفیم میخواستم بش فش بگم اخه اجوشیو چه به این کارا ( دختره انتر از خداتم باشه 😑😒)
خدمتکار= بله قربان بعد خدمتکار رفت و موندیم منو ته
+ خوب بلدی از حرفای دختر کش بزنی
_ ما اینیم دیگه و اینکه خیلی خوشگل شدی برای همین باعث میشه کنترلمو از دست بدم
_ هی اجوشی جوری حرف میزنی انگار واقعا دوست دخترتم
+ زیر لب گفت شایدم شدی
_ چیزی گفتی + نه خب بیا بریم خاله پایین منتظره
_ اوکی دستشو گرفتم یه حس خاصی داشت رفتیم پایین یه خانوم نشسته بود با دیدن منو ته اومد سمتم و بقلم کرد
@ علامت خاله ته
@ وایییی تهیونگ عجب انتخابی خیلی دختره خوشگلی هست شبیه فرشته هاست
_ ممنون خانوم
+ خب خاله بریم بشینیم
@ اره عزیزم بریم
رفتیم نشستیم یهو یه دختر اومد نشست پیش ته و خودشو چسبوند بهش ایییی کل صورتش پر ارایش و غلیظ بود این دیگه کیع
# علامت دختر خاله ته
# اهههه سلام پسر خاله جونم خیلی وقته ندیدمت
از دید ته: از اون روزی که دختر خالم با گریه اومد و بهم گفت دوسم داره و میخواد همیشه باهام باشه ۵ ماه میگذره احساس میکنم بازم کاراشو شروع کرده
+ سلام دختر خاله خوبی # تو خوب باشی منم خوبم
بچز لایک و کامنت فراموش نشه 💙💜 و گزارشم ندین چون ادامه نمیدم
۲۵.۸k
۱۱ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.