آهوان ای آهوان دشتها

آهوان ، ای آهوان دشتها
گاه اگر در معبر گلگشت ها
جویباری یافتید آوازخوان
رو به استغنای دریاها روان
جاری از ابریشم جریان خویش
خفته بر گردونهء طغیان خویش
یال اسب باد در چنگال او
روح سرخ ماه در دنبال او
ران سبز ساقه ها را میگشود
عطر بکر بوته ها را میربود
بر فرازش ، در نگاه هر حباب
انعکاس بیدریغ آفتاب
خواب آن بیخواب را یاد آورید
مرگ در مرداب را یاد آورید

#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۲)

لب ‌هایت رابیشتر از تمامی کتاب هایم دوست می دارمچرا که با لب...

‌کدام آهن دلش آموخت این آیین عیاریکز اول چون برون آمد ره شب ...

دو دستت را به من بسپارکه با آن‌هادل خود را نگه دارم #محمود_د...

فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوختیار دیرینه ببینید که با ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط