آه سهراب پشت دریاها
آه سهراب پشت دریاها
شهریست!
شهری پراز شاخه های
خیس خورده ی بارانی
و این منم زنی ساکت وخموش
با کوله باری لبریز از
خاطره های مقوایی ،
و نشسته
اشکهای زمردین
بر مژهای قندیل بسته.
روحم می لرزد!
می لرزد در ژرفترین غار تنهایی
مونس آرام ترین کلمات
در رویایی پوچ وتهی
تقدیری نبوده جز این شب ظلمانی
خسته ام،
روح مشوشم کتابی شده
پر از خطهای تردید سکوت؛
سینه ام،
آشیان نیلوفران آبی
ونخواهد شد!.
هیچ چیز تسکین قلب خراشیده ام
دلواپسم...
دلواپس ثانیه های بدون تو
که خواهد آمد
واین منم خو گرفته به آبی آسمان
چشمان خمارت
قوس وقزح فریبایی،
همانند انگورهای طلایی
چگونه بگذرم از این شبهای
بدون شیدایی؟!
خاموش کنم اجاق دلم را؟
که روشن بود از
شعله های انارستان عشقت!
کوچ دهم
چلچله های سرگردان قلبم را
از دریچه های قفس نقره ایی؟
یا پر پر کنم شقایقهای داغ شده
روح پژمرده ام را؟
خسته ومایوس می گریزم
از شهر بدون فانوس.
دلم گرفته دلخوشم به اندکی
فراموشی
سکوت میکنم
سکوت میخواهم
سکوتی رو به خاموشی
اشکهایم میان دفترم جاری
صدف چشمانم خالی شد از
مرواریدهای شادزندگی
باید بگریزم روبه دریا
آنجاکه پراز گوش ماهی هاست
قایق سهراب را بردارم
دور شوم از این شهر غربت وغریب...
شهریست!
شهری پراز شاخه های
خیس خورده ی بارانی
و این منم زنی ساکت وخموش
با کوله باری لبریز از
خاطره های مقوایی ،
و نشسته
اشکهای زمردین
بر مژهای قندیل بسته.
روحم می لرزد!
می لرزد در ژرفترین غار تنهایی
مونس آرام ترین کلمات
در رویایی پوچ وتهی
تقدیری نبوده جز این شب ظلمانی
خسته ام،
روح مشوشم کتابی شده
پر از خطهای تردید سکوت؛
سینه ام،
آشیان نیلوفران آبی
ونخواهد شد!.
هیچ چیز تسکین قلب خراشیده ام
دلواپسم...
دلواپس ثانیه های بدون تو
که خواهد آمد
واین منم خو گرفته به آبی آسمان
چشمان خمارت
قوس وقزح فریبایی،
همانند انگورهای طلایی
چگونه بگذرم از این شبهای
بدون شیدایی؟!
خاموش کنم اجاق دلم را؟
که روشن بود از
شعله های انارستان عشقت!
کوچ دهم
چلچله های سرگردان قلبم را
از دریچه های قفس نقره ایی؟
یا پر پر کنم شقایقهای داغ شده
روح پژمرده ام را؟
خسته ومایوس می گریزم
از شهر بدون فانوس.
دلم گرفته دلخوشم به اندکی
فراموشی
سکوت میکنم
سکوت میخواهم
سکوتی رو به خاموشی
اشکهایم میان دفترم جاری
صدف چشمانم خالی شد از
مرواریدهای شادزندگی
باید بگریزم روبه دریا
آنجاکه پراز گوش ماهی هاست
قایق سهراب را بردارم
دور شوم از این شهر غربت وغریب...
۶.۰k
۲۹ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.