روی دوشم نیمه شب روح و روانم می برم

روی دوشم نیمه شب روح و روانم می برم
با چنین حال پریش آرام جانم می برم

بر دوتای خود یکی قد توتا را می کشم
بر کمان قامتم ، قامت کمانم می برم

تا کنم پنهان میان خاک تیره هست خویش
سوی قبری بی نشان ، نام و نشانم می برم

ای خدا صبرم بده یا که دگر مرگم رسان
خود گواهی ناتوان تاب و توانم می برم

طایرم را غرق خون دیدم میان آشیان
با همان حالت ورا از آشیانم می برم

او جوانست و ولی آثار پیری بر رخش
کن فلک باور که من ، پیر و جوانم می برم

باغبانم با دودست خاکی ام در زیر خاک
یاس سیلی خورده از باد خزانم می برم

خاک را بر سر بریزم یا بروی یار خویش
هر زمان گویی که تیغی در نهانم می برم

من چگونه دل کنم از دلبر دلخسته ام
زیر گل دل را کنار دلستانم می برم
دیدگاه ها (۱)

صاحب عزای فاطمه آقا، بیا بیابزم عزای فاطمه بر پا، بیا بیابهر...

آقا جونم ٱقای مهربونم عزیز دلم !یا فارج الهم و کاشف الغم یا ...

.

بُغض‌ در گلو ...پلک‌، بسته‌ام....‌عصر جمعه‌ است‌... دل‌ شکست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط