روشنایی پس از تاریکی
روشنایی پس از تاریکی
پارت 18
داشتم میرفتم دست و صورتم و بشورم که یهو سرم گیج رفت و سیاهی
ویو تهیونگ
خواب بودم که با صدای افتادن چیزی از خواب پریدم به خودم اومدم دیدم ا/ت نقش زمینه بدوبدو رفتم سرشو گذاشتم رو پاهام و گفتم
+ا/ت... ا/ت چشاتو وا کن...ا/ت(با حالت نگرانی و استرس)
سریع آیت رو براید استایل بقل کردم بردمش بیمارستان
ویو بیمارستان
+خانم پرستار زنم یه دفعه بیهوش شد لطفا کمکم کنین ا/تم چشه؟ (با نگرانی و عجله)
پرستار:لطفا نگران نباشین چکشون میکنیم
ا/ت رو بردن و من شستم رو صندلی که بعد از چند دقیقه پرستار اومد بیرون
+خانم حال همسرم خوبه؟(با استرس)
پرستار:بله هردوشون خوب هستن
+ی... یعنی چ... چی هردو...شون؟
پرستار:تبریک میگم اقای کیم همسرتون باردار هستن
+میتونم ببینمشون؟ (با هیجان و خوشحالی)
پرستار:بله میتونین ببینینش
+ممنون
وارد اتاقش شدم
_________________&_______________
ببخشید کم نوشتم ولی تکلیف زبان دارم و نمیتونم عوضش شرطا رو کم میزارم
شرطا:6تا لایک 5تا کام
بای🗿💜
پارت 18
داشتم میرفتم دست و صورتم و بشورم که یهو سرم گیج رفت و سیاهی
ویو تهیونگ
خواب بودم که با صدای افتادن چیزی از خواب پریدم به خودم اومدم دیدم ا/ت نقش زمینه بدوبدو رفتم سرشو گذاشتم رو پاهام و گفتم
+ا/ت... ا/ت چشاتو وا کن...ا/ت(با حالت نگرانی و استرس)
سریع آیت رو براید استایل بقل کردم بردمش بیمارستان
ویو بیمارستان
+خانم پرستار زنم یه دفعه بیهوش شد لطفا کمکم کنین ا/تم چشه؟ (با نگرانی و عجله)
پرستار:لطفا نگران نباشین چکشون میکنیم
ا/ت رو بردن و من شستم رو صندلی که بعد از چند دقیقه پرستار اومد بیرون
+خانم حال همسرم خوبه؟(با استرس)
پرستار:بله هردوشون خوب هستن
+ی... یعنی چ... چی هردو...شون؟
پرستار:تبریک میگم اقای کیم همسرتون باردار هستن
+میتونم ببینمشون؟ (با هیجان و خوشحالی)
پرستار:بله میتونین ببینینش
+ممنون
وارد اتاقش شدم
_________________&_______________
ببخشید کم نوشتم ولی تکلیف زبان دارم و نمیتونم عوضش شرطا رو کم میزارم
شرطا:6تا لایک 5تا کام
بای🗿💜
۴.۵k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.