روزی همسایه ملا به خانه ملا رفت و گفت

روزی همسایه ملا به خانه ملا رفت و گفت:
میشه طناب رتختتون رو به ما قرض بدی؟
ملا گفت:
نه، ارزن پهن کردم روش، خشک شه.
مرد با تعجب گفت:
ارزن!! مگه میشه!!!
ملا گفت:
اگه نخوای طنابو بدی آره میشه"😄😄

پ ن: آرزو میکنم همیشه لبخند به لبتون باشه😃

#طنز #خنده #لبخند
دیدگاه ها (۱۲)

این بیت آخر است، هوا گرم شد؛ بخندمن دوستدار بستنی زعفرانی‌ام...

سخت است ڪه یڪ اسب سوارے باشـےیا اینـڪه پیـاده اے فـــــــر...

آدم هایی که کارهایشان را بدون فکر انجام می دهند، همیشه به وس...

یڪ دم شد این #عاشق شدندنیـــا همان یڪ لحظه بود #عاشقانه #عکس...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_222دیگه حس بدی بهش نداشت...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط