عاشقی را

عاشقــــــــــــــی را
بلد نیستم

اما تا دلت بخواهد
بی احتیاط دوستت می دارم..!!
طوری دوستت می دارم
که هر شب
با چشم عاشقانه نگاهت می کنم
با چشم فراوان صدایت می کنم
با چشم بی صدا میبوسمت
با چشم عاشقانه می بارمت
و با چشـم بی آنکه در کنارم باشی
عاشقانه آغوشت را لمس می کنم

#امید_آذر
دیدگاه ها (۱)

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبااینها یک مشت حرف زخم خ...

نمیدانم این غروب لعنتے ڪه نه شب دارد،نه روز....چه نسبتے با ت...

بگذار بگویند دیوانه ام!پای آمدن تو در میان باشد،ضریح که هیچ....

‍ با توأم تویی که شعرهایم را قدم میزنیساده گذر نکن چیدمان وا...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

عشق ، اشتباه قشنگی بود ..نسیم خنکی میوزید و موهات رو به حرکت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط