★هایبرید شیطون من★
★هایبرید شیطون من★
پارت 18....
درسته که جونگکوک فکر میکرد وقتی حرفاشو اینجوری به زبون میاره ترسناک و جدی میشه ولی اون نمیدونست وقتی اینجوری باجدیت و تخسی حرف میزنه کیوت و پرستیدنی ترین موجودی میشه که تهیونگ تا حالا دیده.
(ادمین:خب دوستان عزیز تهیونگیمون از جونگکوکی خوشش میاد البته ... هنوز نمیدونه حسش شهوت و هوسه یا عشق و خب یکمی هم بخاطر شیطون بودن و پردردسر بودنش باهاش مشکل داره )
_بت گفتم که دیگه اینکارو انجام نمیدم تا کی میخوای انقدر کشش بدی توله؟
×تا وقتی که سعی کنی از دلم در بیاری!
تهیونگ کمی مکث کرد و به نیشخند شیطونش خیره شد.
_په تا الان چه غلطی میکردم؟
جونگکوک کوسنای رو کاناپه رو پایین انداخت و روی کاناپه ایستاد و دستاشو پشتش گره داد و با شیطونی و تخسی داد زد:
×هیچ کااااااار!!
_ روی کاناپه نایست جونگکوک ،میدونی که تو بجز دم و گوشت قد و قواره یه پسر جوون رو داری.
جونگکوک زبونشو روی لباش سر داد و اروم از رو کاناپه پایین اومد و رفت رو اپن نشست.
×آره میدونم برا همینه که تو همش تح*ریک میشی.
تهیونگ تکخند ناباورانه ای کرد
_چی میشم؟تح*ریک؟
جلوی اپن دست به سینه ایستاد و به لبخند شیطون و فریبندش خیره شد.
_دقیقا کی گفته تو منو تح*ریک میکنی؟
×میخوای انکارش کنی تهیونگی؟منو مجبور نکن اثباتش کنم.
تهیونگ اخماشو بیشتر توهم داد، واقعا حق با اون بود.
_چرا جفت پیدا نمیکنه جونگکوک؟ بنظر میاد هیلی بهش نیاز داری.
جونگکوک تکخند نخودی کرد و پاشو رو اون یکی پاش انداخت.
ادامه دارد...
___<<<_______☆________>>>___
لایک و حمایت یادتون نره کوچولوعا
دوستون دارم❤️
پارت 18....
درسته که جونگکوک فکر میکرد وقتی حرفاشو اینجوری به زبون میاره ترسناک و جدی میشه ولی اون نمیدونست وقتی اینجوری باجدیت و تخسی حرف میزنه کیوت و پرستیدنی ترین موجودی میشه که تهیونگ تا حالا دیده.
(ادمین:خب دوستان عزیز تهیونگیمون از جونگکوکی خوشش میاد البته ... هنوز نمیدونه حسش شهوت و هوسه یا عشق و خب یکمی هم بخاطر شیطون بودن و پردردسر بودنش باهاش مشکل داره )
_بت گفتم که دیگه اینکارو انجام نمیدم تا کی میخوای انقدر کشش بدی توله؟
×تا وقتی که سعی کنی از دلم در بیاری!
تهیونگ کمی مکث کرد و به نیشخند شیطونش خیره شد.
_په تا الان چه غلطی میکردم؟
جونگکوک کوسنای رو کاناپه رو پایین انداخت و روی کاناپه ایستاد و دستاشو پشتش گره داد و با شیطونی و تخسی داد زد:
×هیچ کااااااار!!
_ روی کاناپه نایست جونگکوک ،میدونی که تو بجز دم و گوشت قد و قواره یه پسر جوون رو داری.
جونگکوک زبونشو روی لباش سر داد و اروم از رو کاناپه پایین اومد و رفت رو اپن نشست.
×آره میدونم برا همینه که تو همش تح*ریک میشی.
تهیونگ تکخند ناباورانه ای کرد
_چی میشم؟تح*ریک؟
جلوی اپن دست به سینه ایستاد و به لبخند شیطون و فریبندش خیره شد.
_دقیقا کی گفته تو منو تح*ریک میکنی؟
×میخوای انکارش کنی تهیونگی؟منو مجبور نکن اثباتش کنم.
تهیونگ اخماشو بیشتر توهم داد، واقعا حق با اون بود.
_چرا جفت پیدا نمیکنه جونگکوک؟ بنظر میاد هیلی بهش نیاز داری.
جونگکوک تکخند نخودی کرد و پاشو رو اون یکی پاش انداخت.
ادامه دارد...
___<<<_______☆________>>>___
لایک و حمایت یادتون نره کوچولوعا
دوستون دارم❤️
۳.۲k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.