عروسقاتل

#عـروس‌ِقاتـل
part_۴۹
The killer bride

- به جهنمت خوش اومدی
با استرس و ترس لب زدم:
- تهیونگ آروم باش

با عصبانیت تو صورت نگاه کرد و غرید:
- خفشو اسم منو به زبونت نیار بهت خندیدم پرو شدی بهت رو دادم اشتباه خودمه گفتم دختر یتیمی اذیتت نکنم اون روی سگمو نشونت ندادم حالا منو دور میزنی؟

باشه تاوانشم پس میدی از امروز به بعد تو عمارت من نه تو جهنمی ک برات درست میکنم میسوزی!

با تمام خشم و نفرتی که ت چشماش داشت اینو گفت، از ترس میترسیدم و گریه میکردم که گفت:

- زر زر نکن کنار گوشم گفتم بدم میاد از گریه
از این به بعد حرفامو دوبار نمیگم .

با هق‌هق لب زدم:
- میخوای چیکار کنی؟

لبخندی با خباثت زد و گفت:
- جهنم واقعی رو بهت نشون بدم
کاری میکنم روزی صدبار به غلط کردن بیوفتی که خواستی منو دور بزنی!

خوبی به جونورایی مث شما اشتباه محظه همتون از دم خرا.بید.

- بشین رو صندلی

سریع کاری که گفت رو انجام دادم، خواست به سمتم بیاد که پشیمون شد و دستشو مشتش کرد رفت بیرون درو بست.

با ترس پاشدم خودمو به در رسوندم  و داد زدم:
- تهیونگ نرو تر خدا من میترسم اینجا تاریکه تهیونگ
تهیونگ برگرد تروخدا نرو

تهیونگ محکم به در میزدم و با گریه صداش میزدم:
- غلط کردم نرو خواهش میکنم.
تهونگگگگ...

نمیدونم چقد داد زدم ولی دیگه گلوم درد گرفته بود با غم سر خوردم رو زمین نشستم.

خیلی تاریک بود من فوبیا تاریکی داشتم و حالا تو انبار کثیف و تاریک و وحشتناک تهیونگ گیر افتاده بودم.

فکر میکردم منو الان میزنه یا شکنجه ام میکنه ولی در کمال تعجب منو اینجا ول کرد رفت حتی مجازات هاشم با چیزایی ک شنیده بودم و میدونستم فرق داشت.

اون کارشو خوب بلد بود داشت با روانم بازی میکرد، فهمیدن اینکه یه دختر از چنین جایی می‌ترسه کار ساده ایه.

داشتم دیگه دیوونه میشدم با خوردن چیزی به دستم جیغی کشیدم و بلند شدم با ترس عقب رفتم، سوسک بود.

من..من از سوسک متنفر بودم، خدایا خودت نجاتم بده من اینجا سکته میکنم.

اینجا ته باغ بود و به عمارت خیلی دور بود تا صب هم جیغ داد میکردم کسی نمیشنید!
دیدگاه ها (۱۳۸)

سلام به همگی حالتون چطوره؟ ببخشید من حدود 1ماه فعالیت نکردم....

سلام سلام حالتون چطوره؟ دوستان برادران من تو والیبال دستم پا...

────•🔥🌸•────#عـروس‌ِقاتـلpart_۴۸The killer bride - گور خودتو...

ریکشنشون وقتی تو دعوا میزننت و گریه میکنی (درخواستی)نامجون :...

📜 خیانت درون عشق 📜🫧پارت اول🫧🌈ویو ا/ت 🌈داشتیم مثل بقیه زندگی ...

زور و عشق پارت ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط