عروسقاتل

────•🔥🌸•────
#عـروس‌ِقاتـل
part_۴۸
The killer bride


- گور خودتو کندی

سوار ماشین ک شدیم خواستم چیزی بگم که عصبی غرید:
- فقط خفشو تا برسیم خونه
ادمت میکنم ا/ت

با بغض و ترس تو خودم جمع شدم، اشتباه کرده بودم و الان تازه فهمیده بودم.

ولی من نمیتونستم زن این مرد بشم من زن یه قاتل نمیشم من مینو دوست دارم!

وقتی رسیدیم خونه آدماش درو باز کردن که پیاده شدیم، دستمو با فشار گرفت و به دنبال خودش کشوند.

وقتی به سمت خونه نرفت با استرس بهش نگاه کردم و گفتم:
- کجا میریم تهیونگ؟

نیشخندی زد و با حرص گفت:
- تو جهنم

با تعجب گفتم چی ولی جواب نداد منو دنبال خودش کشوند تا له ته باغ رسیدیم یه در اونجا بود.

درو باز کرد، پله می‌خورد به پایین و همجا تاریک بود با ترس به تهیونگ نگاه کردم، تو نگاهم التماس موج میزد ولی اون کور شده بود‌.

دستمو کشید و از پله ها برد پایین، مثل انباری بود و تاریک ترسناک بود، توقع هرچیزی داشتم جز این؛ اینکه نمیدونستم قراره چه بلایی سرم بیاره دیوونه ترم میکرد وقتی به ته انباری رسیدیم دستمو ول کرد و هولم داد عقب و قهقه ای زد.

شبیه دیوونه ها شده بود، با استرس بهش چشم دوختم که به سمتم قدم برداشت و گفت:
- به جهنمت خوش اومدی
دیدگاه ها (۱۱۶)

سلام سلام حالتون چطوره؟ دوستان برادران من تو والیبال دستم پا...

#عـروس‌ِقاتـلpart_۴۹The killer bride - به جهنمت خوش اومدیبا ...

#عـروس‌ِقاتـلpart_۴۷The killer bride تهیونگ مشتشو تو صورت می...

#عـروس‌ِقاتـلpart_۴۶The killer bride مین هی برا خودش معرکه ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط