پندانه

🔅#پندانه

✍ هیچ‌گاه لجبازی نکنید

🔹هیزم‌شکن فقیری به جنگل رفت. درختی را قطع کرد و آن‌ها را جمع کرد و محکم بست. سپس آن‌ها را روی پشتش گذاشت و به‌طرف شهر راه افتاد تا بفروشد.

🔸چوب‌ها خیلی سنگین بود و مرد می‌ترسید که چوب‌ها به مردمی که در خیابان راه می‌روند برخورد کند. برای همین با صدای بلند می‌گفت: «مواظب باشید، مواظب باشید.»

🔹عابران که صدای هشدار هیزم‌شکن را می‌شنیدند از او فاصله می‌گرفتند تا چوب‌ها به آن‌ها نخورد. 

🔸در بین راه مرد لجبازی صدای هیزم‌شکن را شنید اما از سر راه کنار رفت. در همین حین یکی از چوب‌ها به پالتوی مرد گیر کرد و آن را پاره کرد.

🔹مرد عصبانی شد و بر سر هیزم‌شکن فریاد کشید.

🔸آن‌ها پیش قاضی رفتند تا خسارتی که هیزم‌شکن به مرد لجباز وارد کرده را از او بگیرد.

🔹جلوی قاضی ایستادند. قاضی از هیزم‌شکن سوالی کرد اما هیزم‌شکن هیچ جوابی نداد. قاضی چند بار پرسید اما هیزم‌شکن هیچ حرفی نزد.

🔸قاضی از مرد پرسید:
آیا هیزم‌شکن کرولال است؟

🔹مرد لجباز پاسخ داد:
جناب قاضی این مرد کاملاً زبان سالمی دارد و می‌تواند به‌درستی سخن بگوید.

🔸قاضی پرسید:
شما از کجا می‌دانید که این فرد می‌تواند به‌درستی سخن بگوید؟

🔹مرد لجباز گفت:
این مرد در خیابان بر سر مردم فریاد می‌زد که بروید کنار بروید کنار.

🔸قاضی خندید و متوجه شد که لجبازی مرد بوده که پالتوی وی را خراب کرده و مرد هیزم‌شکن بی‌گناه است.

💢 هیچ‌گاه لجبازی نکنید زیرا علیه خودتان می‌شود و اگر کسی علیه شما لجبازی کرد صبر پیشه کنید.

🆔 @Masaf
دیدگاه ها (۲)

🔅#پندانه ✍ لعنت یا رحمت؟ 🔹روی دیوار نوشته بود:خدا لعنت کند پ...

جامعه‌ای که «به من چه» و «به تو چه» در اون رواج داشته باشه، ...

🔅#پندانه ✍ زندگی به همین آسانی دارد می‌گذرد🔹زندگی‌ست دیگر، ه...

🔆 #پندانه ✍ طمع، عزت را از انسان می‌گیرد🔹عارف معروفی به مسجد...

چپتر ۸ _ سایه های تارهوا سردتر از همیشه بود. باربارا با گلدا...

مواظب باش...!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط