شاهنامه اسفندیار خواندوم کشتن شیران

#شاهنامه #اسفندیار #۹۵ #خوان_دوم #(کشتن شیران

دوباره گرگسار را آوردند و سه جام می به او نوشاندند و خوان بعد را پرسیدند . او گفت : در منزل بعدی با شیر برخورد می‌کنی که نهنگ هم از پس او برنمی‌آید و عقاب هم در آن راه از ترس او نمی‌پرد . اسفندیار خندید و گفت : فردا خواهیم دید . هوا که تاریک شد حرکت کردند و وقتی خورشید سر زد اسفندیار سپاه را به پشوتن سپرد و به نزد شیران رفت . یک شیر نر و یک شیر ماده بود پس با شمشیر به شیر نر زد و او را به دونیم کرد ، شیر ماده ترسید اما جلو آمد پس تیغی بر سرش زد و سرش را قطع نمود سپس نزدیک آب رفت و سروتن را شست و از خداوند سپاسگزاری کرد . وقتی لشکریان رسیدند و برویال شیران را دیدند بر او آفرین گفتند و بساط غذا را چیدند .
@hakimtoosi
دیدگاه ها (۱)

#شاهنامه #اسفندیار #هفت_خوان_اسفندیار #۹۳ #خوان_سوم( #کشتن ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط