دنیای تو !
پارت: دهم
جنی : خوب خیلی خوردیم من ک سیر شدم
رزی ؛ من برم حساب کنم
لیسا : ما بیرون منتظریم
رزی : اوکی
رزی آمده
جنی: کجا بریم
لیسا : برین لباس شبیه هم بخریم
جنی : اوک
لیسا : بچه ها فکر کنم این مغازه داره
جنی : بریم ببینیم !
لیسا : سلام خانم ببخشید لباس شکل هم دارید
فروشنده: منظورتون سته
لیسا : بلع
فروشنده : چند نفر ؟
لیسا : سه نفر
فروشنده : چشم اینا هستند
لیسا : خیلی خوشگل آن دخترا بیاید ببینید
جنی : جدی قشنگ آن
لیسا : ما این این این این این این برمی داریم
فروشنده:بفرماید
رزی : اینم پولش
فروشنده: قابلی نداشتم
رزی : ممنون
از مغازه اومدن بیرون
جنی : خوب میگویم بریم دیگ
رزی : ارع
سر جای ک قرار گذشتن
جیمین : چرا نیومد آن
ته : نمد
جنی : ما آمدیم
کوک : یکم دیر تر می اومدید
لیسا : پوشید بریم من دیگ خسته شدم
جیمین : یا خدا چقدر خرید کردید
کوک : این همه
جنی : اینا رو بگیرید دست تون
رفتن خانه
جنی : وای این چقدر خوشگل
لیسا : خیلی
جیمین : چ خریدی
جنی: اینا رو ببین ست خریدیم
ته : بپوشید شبیه سه قول‌های افسانه ای می شید
کوک : جرررر 😂
رزی : ببندید بابا خرس های کل فندوق ای
جیمین : ما خرس ایم ؟
لیسا : بلع
کوک :سخنی نیست
کوک : جنی پاشو شام درست کن
جنی : چ کنم ؟
کوک : شام درست کن
جنی : برو بگو عمت شام درست کن
کوک : به عنوان برادر بزرگ آت این یک دستور
جنی : زر نزن گلم
کوک : جیمین
جیمین : چت ؟
کوک: این باید همین الان شام درست کن
جنی : بشین ک درست کنم
کوک : می شی نم
جنی : علف زیر پات سبز میشه
جیمین : دوباره این دوتا شروع کردن
کوک : جنی برو غذا درست کن
جنی : باشه برادر عزیزم
کوک : داری میری ؟
جنی : ارع دیگ شما گفتی گلم
کوک : یا علی چش شد این
جیمین : من نمی دونم
جنی رفت تو آشپز خانه
جنی : حالا نشونت میدم جانکوک
بعد یک ساعت
جنی : غذا حاضر شد بیا بخور کوک
کوک : چ بوی خوبی
ته : چ جالب
جنی : تهیونگ تو می خوای ؟
تهیونگ : تو از کی آنقدر مهربان شدی ؟
جنی : من بودم
تهیونگ : یکم به منم‌بده
جیمین : ... عجب
یک ساعت بعد
کوک : خدا لعنت آت کن جنی دلم درد می کنه عنتررررررر
جنی : اخع ای فکر کنم بهت نساخته غذا
ته : من چرا از نقشه شوم این با خبر نشدم
جنی : اخع اشکالی ندارد
کوک : عاح
جنی : چت ؟
کوک : دلم
جنی : حق آت
کوک : بمیری ایشالله
جنی : پس کی برات غذا ای خوشمزه درست کن
کوک : خفه شو از جلو چشمم
جنی : ام اوکی ناراحت شدمااااا
کوک : درد دختره خر
فردا صبح
رزی : وای ترسیدم کوک چرا تو اتاق نیستی ؟
کوک : دیشب تا صبح نتونستم از درد دلم ب خوابم
جنی : شاید حامله ای
کوک : جنی دعا کن خوب نشم کاری می کنم تا عمر داری یادت نره دختر خره گاو گوسفند
رزی : چی دادی به این بچه ؟
جنی : این یک راز
رزی : کوفت
رزی : بیا کوک این بخور شاید اثر کرد
کوک : مرسی
دوساعت بد
جنی : چطوری خرع
کوک : برو می خوام ب خوابم دیشب تا صبح ن خوابیدم
جنی : حق ت
کوک : جنی پا میشم اعا
جیمین: بیا اینجا بابا بزار بچه به خواب
جنی : چون توی باش
#بی_تی_اس #ارمی #جین #جیمین #جیهوپ #جیسو #شوگا #نامجون #تهیونگ #جونگکوک #بلک_پینک #لیسا #رزی #جنی #استری_کیدز #فیلیکس #لی_مین_هو #تی_اکس_تییک_گومیهو_هم_اتاقی_من_است #روباه_نه_دم #زیبای_حقیقی #دربهار_دوردستها #وینچزو #رقص #کمدی #طنز #درام #عاشقانه #غمگین #درماتیک
جنی : خوب خیلی خوردیم من ک سیر شدم
رزی ؛ من برم حساب کنم
لیسا : ما بیرون منتظریم
رزی : اوکی
رزی آمده
جنی: کجا بریم
لیسا : برین لباس شبیه هم بخریم
جنی : اوک
لیسا : بچه ها فکر کنم این مغازه داره
جنی : بریم ببینیم !
لیسا : سلام خانم ببخشید لباس شکل هم دارید
فروشنده: منظورتون سته
لیسا : بلع
فروشنده : چند نفر ؟
لیسا : سه نفر
فروشنده : چشم اینا هستند
لیسا : خیلی خوشگل آن دخترا بیاید ببینید
جنی : جدی قشنگ آن
لیسا : ما این این این این این این برمی داریم
فروشنده:بفرماید
رزی : اینم پولش
فروشنده: قابلی نداشتم
رزی : ممنون
از مغازه اومدن بیرون
جنی : خوب میگویم بریم دیگ
رزی : ارع
سر جای ک قرار گذشتن
جیمین : چرا نیومد آن
ته : نمد
جنی : ما آمدیم
کوک : یکم دیر تر می اومدید
لیسا : پوشید بریم من دیگ خسته شدم
جیمین : یا خدا چقدر خرید کردید
کوک : این همه
جنی : اینا رو بگیرید دست تون
رفتن خانه
جنی : وای این چقدر خوشگل
لیسا : خیلی
جیمین : چ خریدی
جنی: اینا رو ببین ست خریدیم
ته : بپوشید شبیه سه قول‌های افسانه ای می شید
کوک : جرررر 😂
رزی : ببندید بابا خرس های کل فندوق ای
جیمین : ما خرس ایم ؟
لیسا : بلع
کوک :سخنی نیست
کوک : جنی پاشو شام درست کن
جنی : چ کنم ؟
کوک : شام درست کن
جنی : برو بگو عمت شام درست کن
کوک : به عنوان برادر بزرگ آت این یک دستور
جنی : زر نزن گلم
کوک : جیمین
جیمین : چت ؟
کوک: این باید همین الان شام درست کن
جنی : بشین ک درست کنم
کوک : می شی نم
جنی : علف زیر پات سبز میشه
جیمین : دوباره این دوتا شروع کردن
کوک : جنی برو غذا درست کن
جنی : باشه برادر عزیزم
کوک : داری میری ؟
جنی : ارع دیگ شما گفتی گلم
کوک : یا علی چش شد این
جیمین : من نمی دونم
جنی رفت تو آشپز خانه
جنی : حالا نشونت میدم جانکوک
بعد یک ساعت
جنی : غذا حاضر شد بیا بخور کوک
کوک : چ بوی خوبی
ته : چ جالب
جنی : تهیونگ تو می خوای ؟
تهیونگ : تو از کی آنقدر مهربان شدی ؟
جنی : من بودم
تهیونگ : یکم به منم‌بده
جیمین : ... عجب
یک ساعت بعد
کوک : خدا لعنت آت کن جنی دلم درد می کنه عنتررررررر
جنی : اخع ای فکر کنم بهت نساخته غذا
ته : من چرا از نقشه شوم این با خبر نشدم
جنی : اخع اشکالی ندارد
کوک : عاح
جنی : چت ؟
کوک : دلم
جنی : حق آت
کوک : بمیری ایشالله
جنی : پس کی برات غذا ای خوشمزه درست کن
کوک : خفه شو از جلو چشمم
جنی : ام اوکی ناراحت شدمااااا
کوک : درد دختره خر
فردا صبح
رزی : وای ترسیدم کوک چرا تو اتاق نیستی ؟
کوک : دیشب تا صبح نتونستم از درد دلم ب خوابم
جنی : شاید حامله ای
کوک : جنی دعا کن خوب نشم کاری می کنم تا عمر داری یادت نره دختر خره گاو گوسفند
رزی : چی دادی به این بچه ؟
جنی : این یک راز
رزی : کوفت
رزی : بیا کوک این بخور شاید اثر کرد
کوک : مرسی
دوساعت بد
جنی : چطوری خرع
کوک : برو می خوام ب خوابم دیشب تا صبح ن خوابیدم
جنی : حق ت
کوک : جنی پا میشم اعا
جیمین: بیا اینجا بابا بزار بچه به خواب
جنی : چون توی باش
#بی_تی_اس #ارمی #جین #جیمین #جیهوپ #جیسو #شوگا #نامجون #تهیونگ #جونگکوک #بلک_پینک #لیسا #رزی #جنی #استری_کیدز #فیلیکس #لی_مین_هو #تی_اکس_تییک_گومیهو_هم_اتاقی_من_است #روباه_نه_دم #زیبای_حقیقی #دربهار_دوردستها #وینچزو #رقص #کمدی #طنز #درام #عاشقانه #غمگین #درماتیک
۱۷.۹k
۰۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.