باران خونP12 S2
پرش به شهر بازی
ویو سونگمین
توی شهر بازی درحال قدم زدن بودیم و جونگ هو هم بستی میخورد
ا/ت هم یه خورده تو خودش بود ولی دلیلش رو هر چی میپرسیدم بهم نمیگفت ، جونگ هو به همه جا با عشق نگاه میکرد و ذوق زیادی داشت
کنار ا/ت وایستادم و تا خواستم ازش دوباره سوال کنم که چش شده دستش و روی سینه اش گذاشت و دست پاش شل شدو و خواست بیوفته که دستمو دور کمرش کرفتم تا بقیه مردم شوکه نشن
سونگمین: خوبی؟
ا/ت: نه نفسم بالا نمیاد ، سونگمین!
سونگمین:جانم؟
ا/ت: من دیدمش ؛ اون از جلوم رد شد
سونگمین: ا/ت نامجون اینجا نیست
جونگ هو: مامانی اگه حالت بده بلیم
ا/ت: نه پسرم خوبم
سونگمین: جونگ هو راست میگه من دوباره میارمش بهتره بریم تو ماشین
جونگ هو:مامانی بلیم؟ منم خشته شدم
ا/ت:{لبخند و سر تکون دادن به نشانه مثبت}
براید بغلش کردم و به سمت ماشین رفتیم و روی صندلی شاگرد گذاشتمش جونگ هو رو سوار ماشین کردم و کمر بندش رو بستم و خودمم سوار ماشین شدم
سونگمین: ببین ا/ت یه چیزی باید بهت بگم ولی نمیخوام جونگ هو بفهمه پس باید کره ای باهات صحبت کنم{کره ای}
ا/ت: مبتونم بفهمم چی میگی تو دوسالی که با نامجون زندگی کردم کامل یاد گرفتم{کره ای}
سونگمین: باید برگردی کره{کره ای}
ا/ت: عمرا پامو بزارم اونجا همین جا راحتم ممنون{کره ای}
سونگمین:اگه نری جونگ هو میمیره{کره ای}
ا/ت: مگه شهر هرته؟{کره ای}
سونگمین: تا قبل از 5 سالگیش اره{کره ای}
ا/ت:چرا؟{کره ای}
سونگمین:یه اتفاقی برای نام افتاده که اینطوری بعد از دوسال از جلو چشات رد شده و هیجانت بالا رفته{کره ای}
ا/ت: باشه قبوله میرم ولی فقط به خاطر پسرم{کره ای}
سونگمین: ممنون{از اینجا به بعد همه انگلیسیه کره ای بود مینویسم}
ا/ت: جونگ هو میخوایم بریم سفر
جونگ هو: کچا؟
سونگمین: کره جنوبی جایی که من به دنیا اومدم
جونگ هو: جدی میگی؟ اجوشییییییییییی
سونگمین: اره جدی میگم !کره ای هم که یاد داره شاهزاده مون
جونگ هو: مامان بابا رو هم میبینم؟
ا/ت: شاید
جونگ هو: کی ماموریت بابا تموم میشه تا من بشونم ببینمش؟
ا/ت: زودی تموم میشه پسرم خیلی زود تموم میشه
یه پرش سریع به کره{ایده دیگه ای ندارم}
ویو سونگمین
توی شهر بازی درحال قدم زدن بودیم و جونگ هو هم بستی میخورد
ا/ت هم یه خورده تو خودش بود ولی دلیلش رو هر چی میپرسیدم بهم نمیگفت ، جونگ هو به همه جا با عشق نگاه میکرد و ذوق زیادی داشت
کنار ا/ت وایستادم و تا خواستم ازش دوباره سوال کنم که چش شده دستش و روی سینه اش گذاشت و دست پاش شل شدو و خواست بیوفته که دستمو دور کمرش کرفتم تا بقیه مردم شوکه نشن
سونگمین: خوبی؟
ا/ت: نه نفسم بالا نمیاد ، سونگمین!
سونگمین:جانم؟
ا/ت: من دیدمش ؛ اون از جلوم رد شد
سونگمین: ا/ت نامجون اینجا نیست
جونگ هو: مامانی اگه حالت بده بلیم
ا/ت: نه پسرم خوبم
سونگمین: جونگ هو راست میگه من دوباره میارمش بهتره بریم تو ماشین
جونگ هو:مامانی بلیم؟ منم خشته شدم
ا/ت:{لبخند و سر تکون دادن به نشانه مثبت}
براید بغلش کردم و به سمت ماشین رفتیم و روی صندلی شاگرد گذاشتمش جونگ هو رو سوار ماشین کردم و کمر بندش رو بستم و خودمم سوار ماشین شدم
سونگمین: ببین ا/ت یه چیزی باید بهت بگم ولی نمیخوام جونگ هو بفهمه پس باید کره ای باهات صحبت کنم{کره ای}
ا/ت: مبتونم بفهمم چی میگی تو دوسالی که با نامجون زندگی کردم کامل یاد گرفتم{کره ای}
سونگمین: باید برگردی کره{کره ای}
ا/ت: عمرا پامو بزارم اونجا همین جا راحتم ممنون{کره ای}
سونگمین:اگه نری جونگ هو میمیره{کره ای}
ا/ت: مگه شهر هرته؟{کره ای}
سونگمین: تا قبل از 5 سالگیش اره{کره ای}
ا/ت:چرا؟{کره ای}
سونگمین:یه اتفاقی برای نام افتاده که اینطوری بعد از دوسال از جلو چشات رد شده و هیجانت بالا رفته{کره ای}
ا/ت: باشه قبوله میرم ولی فقط به خاطر پسرم{کره ای}
سونگمین: ممنون{از اینجا به بعد همه انگلیسیه کره ای بود مینویسم}
ا/ت: جونگ هو میخوایم بریم سفر
جونگ هو: کچا؟
سونگمین: کره جنوبی جایی که من به دنیا اومدم
جونگ هو: جدی میگی؟ اجوشییییییییییی
سونگمین: اره جدی میگم !کره ای هم که یاد داره شاهزاده مون
جونگ هو: مامان بابا رو هم میبینم؟
ا/ت: شاید
جونگ هو: کی ماموریت بابا تموم میشه تا من بشونم ببینمش؟
ا/ت: زودی تموم میشه پسرم خیلی زود تموم میشه
یه پرش سریع به کره{ایده دیگه ای ندارم}
۶۹۹
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.