تحت تعقیب

زمان:فردا صبح


از زبان روژ

من:ببلند شید بی خاصیت ها
شدو:چشم غره
سونیک: بیدار بود

اخی کریم بیدار شده ... چسبیده به دیوار سفید شده
من:وای عزیزم... ببخشید داد زدم با تو نبودم
کریم:قاتلا شما ها قاتلید ....
شدو به کریم اهمیت نداد .
سونیک خواست بره سمتش که ایفون ۱۸ شدو رو پرت کرد و خطا رفت و از دهانه غار افتاد بیرون . صدای خرد شدن شیه و بخش های دبگر گوشی امد . شدو سرخ شد :سونیک عوضیه لعنتیه...
بهش چشم غره رفتم بعدشم خفه شد . خیلی نیرو نداره وگرنه کریم سومین جنازهشم میبینه (وانیا پدرش و سونیک)
شدو یهو افتاد به سرفه و افتاد رو زمین سونبک گرفتش و گذاشتش روی تخت .
خیلی نگرانشم اگه..
به امی چی بگیم؟
دستمو میذارم روی سرش . دستمو میگرم جلو دهنم
من: تب داره ...
سونبک (زیر لب) : قدرت خوناشانا داره روش اثر مبکنه
شدو فقط سرفه میکنه فکر کنم بیهوشه ..
من :ببچه ها من میرم شهر دارو بگیرم
سونیک(فریاد) وولی ممگه اگه ببریمش پیش اون خوناشامه که یادش بده قدرتاشو کنترل کنه خوب نمیشه ؟
سونبک الانکه بزنه زیر گریه
دلم نمیاد بهش بگم خیلی دیگره و تولد شدو رو دو سه ماه دیرتر فهمیده
هیچی نگفتم امیدوارم اونقدر خنگ نباشه که مرگ شدو رو نفهمه ...
میرم
نمیرم دارو خونه میرم پیش امی
در زدم
انی درو باز گرد . وحشت کردم وشملش قرمزه کف کنم گریه کرده...
حالا چجوری بهش بگم؟
میرم تو . امی: چی میای؟
من: تو باید بری شدو رو ببینی میدونی که...
امی گوشاشو نیگیره و جیغ میزنه:نننههه تتو داری دروغ میگی
از جام بلند میشم (گریه): به جهنم امی ! من رفتم .
امی بالمو میگیره :روژ... ببخشید.. خیلی شوکه شدم...
بقلش میکنم:ایرادی نداره ...
خب تعجبی نداره خیلی عصبیه
من:بیا بریم پیشش
امی:باشه
دیدگاه ها (۶)

مدل مو

تحت تعقیب

تحت تعقیب

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط