توی شناخت آدمها کمی خطا دارم ولی به جرات میتوانم بگویم
توی شناخت آدمها کمی خطا دارم ولی به جرات میتوانم بگویم تجربه نشانم داده شهودم قویست. خیلی آدم تعریفی نیستم اما همان اندک نقاط تعریفی را حتما باید بکنم توی چشم و چال دیگران :)
بگذریم. شهودم اینگونه کار میکند که نمیتواند بگوید فرد مورد نظر دقیقا چه ویژگیهای مثبت و منفی دارد اما عجیب حس خوب یا بدی می توانم نسبت به او پیدا کنم که بعدها نتیجه اش به طرز عینی برایم ثابت می شود.
فکر میکنم اینجای داستان آدمهای درونگرای شهودی بتوانند حرفم را بهتر درک کنند.
مثلا تصور کنید نشستهاید گوشهی گود و دارید ماستتان را میخورید. عده ای را میبینی که با هم غرق در رابطهاند. رفیق شیش، یار گرمابه و گلستان، همدم روزهای غم و شادی. بدون مرز توی هم میلولند، اما فقط این تویی که میدانی این رابطه، رابطه بشو نیست چون حس خوبی از آن نمیگیری...و البته که احساست را به احدی نباید بگویی چون یا انگِ منفی نگر بودن میخوری یا برچسبِ حسود یا خل و چل...
اما در تاریخی که موعدش دیر یا زود فرا می رسد ناگهان رستاخیز اتفاق میافتد، رابطه ها کن فیکون می شوند، چهره واقعی فردی که شهودت قبلا او را هیچ جوره هضم نمیکرده که از قضا محبوب قلوب هم بوده بر همگان آشکار می شود (البته اگر زرنگ باشد فقط با یک گرد و خاک اساسی و به جان هم انداختن دیگران صحنه را سوسک وار ترک می کند)....و عاقبت این تویی که همچنان داری نون و ماستت را میخوری و تنها کاری که می توانی بکنی این است که قربان صدقه شهودت بروی.
#میترا_لایق
بگذریم. شهودم اینگونه کار میکند که نمیتواند بگوید فرد مورد نظر دقیقا چه ویژگیهای مثبت و منفی دارد اما عجیب حس خوب یا بدی می توانم نسبت به او پیدا کنم که بعدها نتیجه اش به طرز عینی برایم ثابت می شود.
فکر میکنم اینجای داستان آدمهای درونگرای شهودی بتوانند حرفم را بهتر درک کنند.
مثلا تصور کنید نشستهاید گوشهی گود و دارید ماستتان را میخورید. عده ای را میبینی که با هم غرق در رابطهاند. رفیق شیش، یار گرمابه و گلستان، همدم روزهای غم و شادی. بدون مرز توی هم میلولند، اما فقط این تویی که میدانی این رابطه، رابطه بشو نیست چون حس خوبی از آن نمیگیری...و البته که احساست را به احدی نباید بگویی چون یا انگِ منفی نگر بودن میخوری یا برچسبِ حسود یا خل و چل...
اما در تاریخی که موعدش دیر یا زود فرا می رسد ناگهان رستاخیز اتفاق میافتد، رابطه ها کن فیکون می شوند، چهره واقعی فردی که شهودت قبلا او را هیچ جوره هضم نمیکرده که از قضا محبوب قلوب هم بوده بر همگان آشکار می شود (البته اگر زرنگ باشد فقط با یک گرد و خاک اساسی و به جان هم انداختن دیگران صحنه را سوسک وار ترک می کند)....و عاقبت این تویی که همچنان داری نون و ماستت را میخوری و تنها کاری که می توانی بکنی این است که قربان صدقه شهودت بروی.
#میترا_لایق
- ۴.۷k
- ۲۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط