فصل دوم ``
فصل دوم ``
برده کوچولوی من .........
ت ویو
بلند شدم و از خستگی عاح کشیدم و سیگارمو
روشن کردم و یه پک ازش کشیدم ..... ویسکی ها رو روی طبقه ها چیدم و به جونگهوی در حال خواب زل زدم ....
این سرنوشت من بود ... من دیگه تحمل نداشتم این زندگی این کار حال جونگهو رو هم نداشتم باید دائم بهش دروغ میگفتم
سطح زمین طی کشیدم و کاملا تمیز شده بود
اون مدیر عوضی که مشغول کارای مافیایی و کثافت کاریاش شده بود و حقوق کارمند هاشو نمیداد
حقم از همه جا خورده شده بود !!!! لباس گرمم پوشیدم و ژاکت سیاه و سفیدم رو هم روش انداختم و به سمت کل وجودم جونگهو حرکت کردم
جونگهو حسابی بزرگ شده بود و الان ۶سالش بود و باید میرفت مهد اما اونقدار پول نداشتم که بفرستمش .....
+پسرم بیدار شو بریم خونه
از حرفم ناراحت شدم چه خونه ای خونه نه شاید لونه موش ....
جونگهو بیدار شد دیدم نمیتونه راه بیاد آخه غرق خواب بود بلندش کردم و روی شونه هام انداختمش سنگین بود اما زیاد نه .....
در اتاقمو باز کردم وارد خونه شدم .... بادید اینجا رو تمیز میکردم وسایل و اسباب بازی های جونگهو روی زمین بود عصر هم قرار بود میا بیاد خونه پس شروع به تمیز کاری کردم ...
در یخچال باز کردم مثل همیشه خالی بود اما وسایل های سوپ و رشته هاش بود و گذاشتم روی اجاق گاز و صدای زنگ در به صدا اومد
---------------------------------------------------------------------
خب بچه ها یه توضیح بدم ممکن بگین این فیک تموم شده بود اما فصل اول تموم شده بود و الان شروع فصل دوم هست ....
حمایت کنین
شرط 🥂🍷
۶۵لایک
۵۰کامنت
برده کوچولوی من .........
ت ویو
بلند شدم و از خستگی عاح کشیدم و سیگارمو
روشن کردم و یه پک ازش کشیدم ..... ویسکی ها رو روی طبقه ها چیدم و به جونگهوی در حال خواب زل زدم ....
این سرنوشت من بود ... من دیگه تحمل نداشتم این زندگی این کار حال جونگهو رو هم نداشتم باید دائم بهش دروغ میگفتم
سطح زمین طی کشیدم و کاملا تمیز شده بود
اون مدیر عوضی که مشغول کارای مافیایی و کثافت کاریاش شده بود و حقوق کارمند هاشو نمیداد
حقم از همه جا خورده شده بود !!!! لباس گرمم پوشیدم و ژاکت سیاه و سفیدم رو هم روش انداختم و به سمت کل وجودم جونگهو حرکت کردم
جونگهو حسابی بزرگ شده بود و الان ۶سالش بود و باید میرفت مهد اما اونقدار پول نداشتم که بفرستمش .....
+پسرم بیدار شو بریم خونه
از حرفم ناراحت شدم چه خونه ای خونه نه شاید لونه موش ....
جونگهو بیدار شد دیدم نمیتونه راه بیاد آخه غرق خواب بود بلندش کردم و روی شونه هام انداختمش سنگین بود اما زیاد نه .....
در اتاقمو باز کردم وارد خونه شدم .... بادید اینجا رو تمیز میکردم وسایل و اسباب بازی های جونگهو روی زمین بود عصر هم قرار بود میا بیاد خونه پس شروع به تمیز کاری کردم ...
در یخچال باز کردم مثل همیشه خالی بود اما وسایل های سوپ و رشته هاش بود و گذاشتم روی اجاق گاز و صدای زنگ در به صدا اومد
---------------------------------------------------------------------
خب بچه ها یه توضیح بدم ممکن بگین این فیک تموم شده بود اما فصل اول تموم شده بود و الان شروع فصل دوم هست ....
حمایت کنین
شرط 🥂🍷
۶۵لایک
۵۰کامنت
۶۳.۵k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.