امشب از نقطه ای که ایستاده ام

امشب، از نقطه ای که ایستاده ام
از آسمانش فقط دلتنگی می بارد
درست جایی میان آسمان و زمین گم شده ام
هر جا که چشم می چرخانم
جز ،تراکم بیهوده ی خاطراتمان
هیچ چیز دیگر به یادگار نیست
همین که شعر میگویم
جای تو ،وسط هر سطر شعرم خالی ست
جهانم بی حضور تو، جهان دیگری یست
دلم برای تو تنگ شده
می خواهم از تو بنویسم
از عشق
از تنهایی
از منِ گمشده وسط سینه ی یک شعر
از این غروب سرد زمستانی
می خواهم از مرده ای بنویسم
که تنها دغدغه اش
دلتنگ شدن برای توست
دیدگاه ها (۲)

سه نفر محکوم به اعدام با گیوتین شدند؛ یک کشیش، یک وکیل دادگس...

خسته ام از آنچه نامش زندگیستپس قشنگیهای دنیا مال کیستخسته ام...

باورنکردنی است که وقتی یک ملت فرمانبردار می‌شود، چه زود آزاد...

یلدا هم یه شبیه مثل بقیه شبا وقتی که هیچ بهونه‌ای برا دلخوشی...

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌...

عطر پیچکهای گیسویت مراهمچنان پروانه بازی می دهدباغ سرسبز نگا...

#عاشقانه_های_من#دکلمه #دکلمه_های_زیبا#احساسی #دکلمه_احساسی#ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط