خسته ام از آنچه نامش زندگیست

خسته ام از آنچه نامش زندگیست
پس قشنگیهای دنیا مال کیست

خسته ام دلگیر ازین آشفته حال
ازتمام بودنم این شکل و حال

خسته ام از آنچه نامش سرنوشت
کاش میشد زندگی از سر نوشت

خسته ام از بخت و اقبال سیاه
روزگار این عمر من کرده تباه

خسته ام از هرچه که دلدادگیست
بی غرض از هرچه روی سادگیست

خسته ام بی طاقت از این بودنم
خسته ام حتی از این سرودنم

خسته ام سنگ صبورم کیست کیست؟
مهلت زنده بگورم نیست نیست
دیدگاه ها (۱)

ما نسل نمک نشناسی شده ایمخطرناک ترین بیماری قرن خیلی آرام بی...

💢 چرا مدارس شادی آفرین نیستند؟📌 نخند، نپرس و تکان نخور. روزگ...

سه نفر محکوم به اعدام با گیوتین شدند؛ یک کشیش، یک وکیل دادگس...

امشب، از نقطه ای که ایستاده ام از آسمانش فقط دلتنگی می بارد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط