بچه ه بودیم

بچه ڪه بودیم
بهتر میدانستیم چطور باید از داشته‌هایمان مواظبت ڪنیم و برایشان بجنگیم
بهتر بلد بودیم دوست داشتن واقعے را
شاید اندازه ے سن مان نبود اما عشق و وفادارے را خوب مے شناختیم
فرقے نمیڪرد آنچه داشتیم
پدر و مادر باشد
دوست باشد، دوچرخه یا عروسک
توپ یا مدادرنگی
هر چه بود سهم ما بود
دوست داشتنے بود
و با هیچ چیز در دنیا عوضش نمیڪردیم
آن روزها نمیدانستیم خستگے یعنے چه،
دلزده‌گے یعنے چه
نه اهل رها ڪردن بودیم
نه تنهایے ترجیح مان بود و نه فرار راه نجات
حالا اما،
ما همان بچه ها هستیم
ڪه حتے روزے فڪرش را هم نمیڪردیم ڪمے قد ڪشیدن و بزرگ شدن
اینهمه دنیاے مان را عوض ڪند...
دیدگاه ها (۵)

تو یک انسانی...زیبا باش!لباس خوب بپوش ! ورزش کن ! مواظب هیکل...

مثلا همین حالاکه فکرش را هم نمی‌کنمدلت تنگ شوددلت خیلی تنگ ش...

محشر #توییهربار کهبا چشمانت قیامت میکنیمنبرای لمس بهشت آغوشت...

مَرا به #آغوشت بڪشانبه باغ ممنوعه‌یِ آدمبه #نفس های شرجی زده...

بچه که بودیمبهتر میدانستیم چطور باید ازداشته هایمان مواظبت ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط