p8

p8
پرپل یو 💜
(از زبان لیسا)نزدیک 6یا7ماه هفت میگذره دو ماه پیش یکی بهم زنگ زدو گفت ک پدرت مرده و مادرت هم بخاطر غم و سوگواری زیاد سکته قلبی کرده واقا نمیتونم هیچیو تحمل کنم حدوداً نزدیک 50تا ماموریت انجام دادم دیگه ب این شرایط عادت کردم ولی.......
توی اون ماموریت بود دقیقا همون ماموریت ک تهیونگ.....
(فلش بک به آخرین ماموریت)
¢فرار کنید پلیسا اومدن
&اما.. اما تهیونگ کجاس؟!
آها پیداش کردم ولی کجا میره؟دویدم دنبالش
&تهیونگ
&تهیونگگگگگ
&وایسا
&کجا
تهیونگگگگگگ .
ی نقطه سیاه اون چیه؟ شبه هیچی معلوم نی
وایستادم و دستمو گذاشتم رو زانو ها و نفس نفس زدم لعنتی (ببند دهنتو پدسگ ب ته ته من اینجوری میگی بچه ها حملههه🗿)خیلی تند میدوعه نتونستم بهش برسم اما اما چرا چرا رفت چرا فرار کرد؟حالا کی رییسه؟
خدا چیکار کنم
(پایان فلش بک )
تو همون ماموریت بود ک فرار کرد ولی چرا؟
قسم میخورم ک دیدمش ولی کسی باور نمیکنه همه میگن پلیس گرفتتش از اون موقع تا الان جونگ کوک رییس بانده
خیلی دلم براش تنگ شده دیگه نمیتونم دوریشو تحمل کنم امروز میرمو هر جور شده پیداش میکنم
ساعت 6:25
لباسای مشکیمو پوشیدم اصلحمو برداشتم صلاح های دیگمم برداشتم سوار موتورم شدمو از راه جنگلی ب جایی ک تهیونگ فرار کرد رفتم بعد 10مین رسیدم تا اونجایی ک یادم بود و تونستم دنبالش برم رفتم تا اونجایی ک یادمه ی نقطه سیاه دیده میشد ،آها دیدمش بالاخره رسیدم هر چقدر جلو میرفتم بیشتر واضح میشد ،هااااااا چیییی؟!




اینم تموم شد داریم ب آخرای فیک نزدیک میشیم


























فکر کردی میزارم از دست خماری در بری؟ 😂🤌🏻













خماریییی🗿🕸️