یک بغضی

یک بُغضی
یک حرفی
انگار یـک " دوستت دارم "
در این گلو مانده !
.
حرفش که میشود ...
بُغض میکنم
هنوز داغِ آن التماسِ " نرو "
در پُشتِ پلک هایم ... مانده
.
نفس هایم
نفس هایـم بعد از رفتنـت
در ریه ام مانده ...
.
قدم آرام بردار ای عشق
تو خواهی رفت
باشد
ایـن دلِ من است که زیر قدم هایت مانده ...

زینب_هاشم زاده
#deep_feeling
دیدگاه ها (۱)

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان راتو مرا گنج روانی چ...

گاهی که نههمیشهبه چیزی بیشتر از شنیدندوستت دارم محتاجم!به چی...

#deep_feeling

گاهی نداشتنخودِ داشتن استداشتنِ خوبی هایی کهتنِ هر رهگذری نم...

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط