وقتی تنها دختر گروهی)
وقتی تنها دختر گروهی)
پارت دوازدهم.........
ویو ات........
که رفتم رو استیج که اجرا کنیم که یه دختر بلند گفت
آرمی:ات جان جدت باهام ازدواج کنم
ات: باشه شمارتو بده (خنده)
که دیدم یه چیزی پرت کرد شماره داخلش بود واقعا جر خوردم گفتم
ات:اوکیه گوشیت رو صدا باشه
آرمی:رو صداعه تو فقط زنگ بزن
ات:باشه(خنده شدید)
که اجرا داشت شروع میشد بعد ربع ساعت اجرا رو انجام دادیم رفتیم پایین که داشتم میرفتم پیش پسرا که اون دختر ایرانیه که پیش من و شوگا اومد رو دیدم اونم با ذوق نگام کرد که براش دست تکون دادم که اونم برام دست تکون داد که بعد رفتم نشستم سر جام که به اعضا گفتم
ات:خب چطور بود؟؟
کوک:عالی بود فقط خیلی بهش چسبیده بودی
ات:اصلا با حرفاتون میزنین تو ذوقم(ناراحت)
نامی:نه ات کارت خیلی خوب بود آفرین
ات:مرسی نامی
که مراسم بعد 4 ساعت تموم شد رفتیم خونه که من بلند گفتم
ات:وای بلاخره تموم شد
جین:آره واقعا جر خوردم
ات:آره خب حالا برو یه چیزی درست کن ببینم چی کاره ای
جین:من الان حوصله ندارم راه برم
ات:خب بشین(جدی)
جین :کوفت خودت یه چیزی درست کن
ات:من رقصیدم نه تو الان من باید خستم باشه نه تو
شوگا :بابا همو نخورین خودم یه چیزی درست میکنم
جین و ات:آفرین بچه ی خوب (نیشخند)
شوگا:مرض
که رفتم حمام کردم بعد ربع ساعت اومدم بیرون یه لباس پوشیدم و موهام رو خشک کردم رفتم پایین که دیدم کوک و جیمین و تهیونگ دارن گیم بازی میکنن جیهوپ و نامی هم باگوشیشونن جین هم داره تلویزیون درست میکنه شوگا با غذا مشغوله رفتم که گیم بازی کنم
ات:میدونستین تک خوری حرامه
جیمین: اوووو یه خوشگل شدی کلک
ات:من خوشگل بودم بیب
جیمین:بله شما درست میگین
ات:البته خب دیگه منم میخوام بیام
تهیونگ :خب بیا تو و جیمین باهم منو کوک هم باهم
ات:اوک
بعد 20 دقیقه بازی تموم شد منو جیمین بردیم
ات: یس میدونستم برنده میشیم
کوک:تو خوبی بابا(عشوه)
ات:صد درصد(لوس)
ات:شوگا غذا کی آماده میشهههههههه(بلند)
شوگا:آمادس بیاین دیگه
رفتیم پای سفره که...........
پارت دوازدهم.........
ویو ات........
که رفتم رو استیج که اجرا کنیم که یه دختر بلند گفت
آرمی:ات جان جدت باهام ازدواج کنم
ات: باشه شمارتو بده (خنده)
که دیدم یه چیزی پرت کرد شماره داخلش بود واقعا جر خوردم گفتم
ات:اوکیه گوشیت رو صدا باشه
آرمی:رو صداعه تو فقط زنگ بزن
ات:باشه(خنده شدید)
که اجرا داشت شروع میشد بعد ربع ساعت اجرا رو انجام دادیم رفتیم پایین که داشتم میرفتم پیش پسرا که اون دختر ایرانیه که پیش من و شوگا اومد رو دیدم اونم با ذوق نگام کرد که براش دست تکون دادم که اونم برام دست تکون داد که بعد رفتم نشستم سر جام که به اعضا گفتم
ات:خب چطور بود؟؟
کوک:عالی بود فقط خیلی بهش چسبیده بودی
ات:اصلا با حرفاتون میزنین تو ذوقم(ناراحت)
نامی:نه ات کارت خیلی خوب بود آفرین
ات:مرسی نامی
که مراسم بعد 4 ساعت تموم شد رفتیم خونه که من بلند گفتم
ات:وای بلاخره تموم شد
جین:آره واقعا جر خوردم
ات:آره خب حالا برو یه چیزی درست کن ببینم چی کاره ای
جین:من الان حوصله ندارم راه برم
ات:خب بشین(جدی)
جین :کوفت خودت یه چیزی درست کن
ات:من رقصیدم نه تو الان من باید خستم باشه نه تو
شوگا :بابا همو نخورین خودم یه چیزی درست میکنم
جین و ات:آفرین بچه ی خوب (نیشخند)
شوگا:مرض
که رفتم حمام کردم بعد ربع ساعت اومدم بیرون یه لباس پوشیدم و موهام رو خشک کردم رفتم پایین که دیدم کوک و جیمین و تهیونگ دارن گیم بازی میکنن جیهوپ و نامی هم باگوشیشونن جین هم داره تلویزیون درست میکنه شوگا با غذا مشغوله رفتم که گیم بازی کنم
ات:میدونستین تک خوری حرامه
جیمین: اوووو یه خوشگل شدی کلک
ات:من خوشگل بودم بیب
جیمین:بله شما درست میگین
ات:البته خب دیگه منم میخوام بیام
تهیونگ :خب بیا تو و جیمین باهم منو کوک هم باهم
ات:اوک
بعد 20 دقیقه بازی تموم شد منو جیمین بردیم
ات: یس میدونستم برنده میشیم
کوک:تو خوبی بابا(عشوه)
ات:صد درصد(لوس)
ات:شوگا غذا کی آماده میشهههههههه(بلند)
شوگا:آمادس بیاین دیگه
رفتیم پای سفره که...........
۷.۶k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.