وقتی تنها دختر گروهی)
وقتی تنها دختر گروهی)
پارت یازدهم.........
ویو ات........
که به بچه ها گفتم
ات:بچه ها برین آماده شین باید برا مراسم آماده شیم
جیهوپ:باش تو برو تو ماشین تا ما بیایم
ات:باش سریع
رفتم پایین پسرا بعد 5 دقیقه اومدن پایی من و جیمین و نامجون تو یه ماشین بودیم که
جیمین:ات فکر نمیکنی داخل دنست به بکهیون زیاد چسبیده بودی؟؟
ات:من چیکار کنم پی دی نیم گفته تازه دنسه خوبه که
نامجون:آره ولی کلا
که دیگه چیزی نگفتیم رسیدیم که من یه راست رفتم حموم که بعد 10 دقیقه اومدم بیرون که دیدم کوک داخل اتاقه داره موهاشو شونه میکنه که
ات:برو بیرون می خوام لباس بپوشم
کوک:نمیتونم کار دارم
ات:برو دیگه دارم یخ میزنم سرده
کوک:باشه بابا سگ خور
ات:خودتی
کوک:باش تو خوبی
ات:من خوب بودم(نیشخند)
که کوک رفت رفتم لباس پوشیدم موهام رو سشوار زدم و اتو زدم یه آرایش ساده انجام دادم چون اونجا میکاپم میکنن رفتم پایین که
تهیونگ:جون شماره بدم
ات:مزاحم نشو من دوست پسر دارم(خنده)
تهیونگ :حالا یه شمارست
ات:باش حالا که انقدر اصرار(خنده)
ات:خب دیگه بسه سریع برین آماده شین الان دیر میشه
که همه رفتن آماده شدم که ساعت 7 و 50 دقیقه بود که راه افتادیم بعد 5 دقیقه رسیدیم که رفتیم پشت صحنه تا آماده شم یه لباس مشکی بهم دادن موهام رو مدل دادن و میکاپم کردن ک بعد ربع ساعت کارم تموم شد ساعت 8 و 5 دقیقه بود مراسم ساعت 8 شروع شده بود رفتیم نشستیم که 8 و نیم شد نوبت من بود رفتم رو استیج
که.........
(امشب سه چهار پارت میزارم)
پارت یازدهم.........
ویو ات........
که به بچه ها گفتم
ات:بچه ها برین آماده شین باید برا مراسم آماده شیم
جیهوپ:باش تو برو تو ماشین تا ما بیایم
ات:باش سریع
رفتم پایین پسرا بعد 5 دقیقه اومدن پایی من و جیمین و نامجون تو یه ماشین بودیم که
جیمین:ات فکر نمیکنی داخل دنست به بکهیون زیاد چسبیده بودی؟؟
ات:من چیکار کنم پی دی نیم گفته تازه دنسه خوبه که
نامجون:آره ولی کلا
که دیگه چیزی نگفتیم رسیدیم که من یه راست رفتم حموم که بعد 10 دقیقه اومدم بیرون که دیدم کوک داخل اتاقه داره موهاشو شونه میکنه که
ات:برو بیرون می خوام لباس بپوشم
کوک:نمیتونم کار دارم
ات:برو دیگه دارم یخ میزنم سرده
کوک:باشه بابا سگ خور
ات:خودتی
کوک:باش تو خوبی
ات:من خوب بودم(نیشخند)
که کوک رفت رفتم لباس پوشیدم موهام رو سشوار زدم و اتو زدم یه آرایش ساده انجام دادم چون اونجا میکاپم میکنن رفتم پایین که
تهیونگ:جون شماره بدم
ات:مزاحم نشو من دوست پسر دارم(خنده)
تهیونگ :حالا یه شمارست
ات:باش حالا که انقدر اصرار(خنده)
ات:خب دیگه بسه سریع برین آماده شین الان دیر میشه
که همه رفتن آماده شدم که ساعت 7 و 50 دقیقه بود که راه افتادیم بعد 5 دقیقه رسیدیم که رفتیم پشت صحنه تا آماده شم یه لباس مشکی بهم دادن موهام رو مدل دادن و میکاپم کردن ک بعد ربع ساعت کارم تموم شد ساعت 8 و 5 دقیقه بود مراسم ساعت 8 شروع شده بود رفتیم نشستیم که 8 و نیم شد نوبت من بود رفتم رو استیج
که.........
(امشب سه چهار پارت میزارم)
۱۴.۰k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.