آگوست دی عاشق
آگوست دی عاشق
p҉҉҉4🍻
* رفتم پایین برای نهار
رفتم برای نهار سر میز نشستم که ات امد خیلی خوشحال بود
چیزی شده خیلی خوشحالی
*ام نه چیزی نیست
باشه توی سرم نقشه ها که نداشتم
ات نظرت چیه به جیمین و جونگکوک و تهیونگ بگیم بریم ویلا
*چند شنبه
پس فردا
*باس هرچی تو بگی
نهارتو که خوردی بیا اتاق من
*باشه
🚫توجه اصمات داره جنبه نداری نخون 🚫
نهارمو که خوردم رفتم توی اتاق شوگا رفتم جلوتر که پرت شدم روی تخت
*چکار میکنی شوگا دیوونه شدی
من دیوونه نبودم تو دیوونم کردی
*منظورت چیه داشتم حرف میزدم که با قرار گرفتن لبای خوشمزه شوگاروی لبم حرفم نصفه موند
دیگه نمیتونستم صبر کنم لباش خیلی خوشمزه میومد لبامو گذاشتم روی لباش دیدم بلهههه من هیچ وقت اشتباه نمیکنم
*نمیدونم چرا دلم طوری میشد وقتی شوگا میومد نزدیکم تاقت نیاوردم منم همکاری کردم
از زبان ادمین
شوگا لباشو گذاشت روی لبای ات و مک میزد بعد ۵ مین ولش کرد و رفت سراغ گردنش بوس مارک های ترسناکی میزاشت بعدش دل کند رفت سراغ سینه هاش یکی رو میمالوند اون یکی رو ميخورد
*شوگا بسه دیگه لطفا ولم کن
نه هنوز نه بزار
*نذاشتم واردم کنه اینقدر التماسش کردم تا راضی شد
پاشو بریم حموم
*نمیتونم تکون بخورم خیلی خستم
باشه خودم میبرمت
ا.ت رو براید بغلش کردم بردمش توی حموم هم خودم رو شستم هم ات رو بعد از حموم امدیم لباسامونو پوشیدیم و با ات روی تخت خوابیدیم
ساعت ۸ شب بود که با صدای آجوما از خواب بیدار شدم
آجوما:قربان شام حاضره
الان میاییم
امدم ات رو بیدار کنم دلم نیومد خیلی ناز خوابیده بود آروم صداش کردم
ا.ت عشقم نفسم پاشو بریم شام بخوریم
*چیشده باشه بریم
ادامه دارد شرط ۵ لایک ۲ کامنت و یک عضو جدید
#جیم_ات
p҉҉҉4🍻
* رفتم پایین برای نهار
رفتم برای نهار سر میز نشستم که ات امد خیلی خوشحال بود
چیزی شده خیلی خوشحالی
*ام نه چیزی نیست
باشه توی سرم نقشه ها که نداشتم
ات نظرت چیه به جیمین و جونگکوک و تهیونگ بگیم بریم ویلا
*چند شنبه
پس فردا
*باس هرچی تو بگی
نهارتو که خوردی بیا اتاق من
*باشه
🚫توجه اصمات داره جنبه نداری نخون 🚫
نهارمو که خوردم رفتم توی اتاق شوگا رفتم جلوتر که پرت شدم روی تخت
*چکار میکنی شوگا دیوونه شدی
من دیوونه نبودم تو دیوونم کردی
*منظورت چیه داشتم حرف میزدم که با قرار گرفتن لبای خوشمزه شوگاروی لبم حرفم نصفه موند
دیگه نمیتونستم صبر کنم لباش خیلی خوشمزه میومد لبامو گذاشتم روی لباش دیدم بلهههه من هیچ وقت اشتباه نمیکنم
*نمیدونم چرا دلم طوری میشد وقتی شوگا میومد نزدیکم تاقت نیاوردم منم همکاری کردم
از زبان ادمین
شوگا لباشو گذاشت روی لبای ات و مک میزد بعد ۵ مین ولش کرد و رفت سراغ گردنش بوس مارک های ترسناکی میزاشت بعدش دل کند رفت سراغ سینه هاش یکی رو میمالوند اون یکی رو ميخورد
*شوگا بسه دیگه لطفا ولم کن
نه هنوز نه بزار
*نذاشتم واردم کنه اینقدر التماسش کردم تا راضی شد
پاشو بریم حموم
*نمیتونم تکون بخورم خیلی خستم
باشه خودم میبرمت
ا.ت رو براید بغلش کردم بردمش توی حموم هم خودم رو شستم هم ات رو بعد از حموم امدیم لباسامونو پوشیدیم و با ات روی تخت خوابیدیم
ساعت ۸ شب بود که با صدای آجوما از خواب بیدار شدم
آجوما:قربان شام حاضره
الان میاییم
امدم ات رو بیدار کنم دلم نیومد خیلی ناز خوابیده بود آروم صداش کردم
ا.ت عشقم نفسم پاشو بریم شام بخوریم
*چیشده باشه بریم
ادامه دارد شرط ۵ لایک ۲ کامنت و یک عضو جدید
#جیم_ات
۴.۷k
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.